پارت 30. 4معشوقه
پارت 30. 4معشوقه
ویو ا.ت رفتیم شرکت و منتظر تهیونگ وبقیه بودیم که بیان
ویو ته رسیدیم شرکت جیهوب دیدم ا.ت و جیهوب اونجا بودن انگار منتظر ما بودن ا.ت هم رنگ لباس منو پوشیده بود ا.ت خیلی خوشگل بود رفتیم پیشش و سلام کردیم
ته سلام بر شریکمون
جیهوب سلام شریک
ا.ت سلام شریک (توی شرکت همو با اسم کوچیک صدا نمی زنن به همدیگه می گن شریک)
جیا سلام شریک
ا.ت شریک بقیه نیومدن
ته نمی دونم شریک
جیمین سلام بر شریکان خوب من
هانا سلام شریکان
ا.ت و جیهوب سلام شریک ها
ته و جیا سلام شریک ها
کوک. منم امدم شریک ها بخشید اگه دیر کردم
ا.ت سلام شریک نه اشکالی نداره بریم تو اتاق بشنیم تا اقای کیم نامجون بیاد و قردادو بهمون بده
ته باشه بریم
نویسند همه رفتن در اتاق. نشستن تا اقای کیم نامجون بیا (بچه ها کیم نامجون نامجونه خودمونه براش می نویسم نامجون هله)
جیهوب خوب هنوز 10دقیقه مونده تا اقای کیم نامجون برسه
ته اره خوب چی کار کنیم حالا که کسی نیس می تونیم به اسم. کوچیک همو صدا بزنیم
ا.ت خوب عم اره
ته خوبه
کوک توچرا زن نمی گیری هان
کوک. چون قصد ازدواج ندارم.
ا.ت. اینو که دخترا به پسرا می. گن نه پسرا به دخترا من دختر خالم نانا هستش هم سن تو هستش می خوای عکسشو بهت نشون بدم
کوک اره نشون بده
نویسنده ا.ت عکس نانا رو نشون کوک داد کوک هم پسند کرد
کوک. خوشم امد دختر خوشگلی هستش
ا.ت اره حالا بعدا باهات اشنا تون می کنم
10دقیقه گذشت و اقای کیم نامجون رسیدن شرکت
خدمتکار خانم ا.ت اقای کیم نامجون امدن
ا.ت ع بدوید بریم دم در
ته اره بدوید
نویسنده همه دویدن سمت در شرکت اقای کیم نامجون اونجا بودن با یه عالمه خدمتکار
ا.ت بفرمایید اقای کیم نامجون
جیهوب سلام. خوبید بفرمایید شرکت خودتون هستش
نامجون سلام
نویسنده همگی همراه با نامجون رفتن داخل اتاق. قرارداد ها
ویو ا.ت رفتیم شرکت و منتظر تهیونگ وبقیه بودیم که بیان
ویو ته رسیدیم شرکت جیهوب دیدم ا.ت و جیهوب اونجا بودن انگار منتظر ما بودن ا.ت هم رنگ لباس منو پوشیده بود ا.ت خیلی خوشگل بود رفتیم پیشش و سلام کردیم
ته سلام بر شریکمون
جیهوب سلام شریک
ا.ت سلام شریک (توی شرکت همو با اسم کوچیک صدا نمی زنن به همدیگه می گن شریک)
جیا سلام شریک
ا.ت شریک بقیه نیومدن
ته نمی دونم شریک
جیمین سلام بر شریکان خوب من
هانا سلام شریکان
ا.ت و جیهوب سلام شریک ها
ته و جیا سلام شریک ها
کوک. منم امدم شریک ها بخشید اگه دیر کردم
ا.ت سلام شریک نه اشکالی نداره بریم تو اتاق بشنیم تا اقای کیم نامجون بیاد و قردادو بهمون بده
ته باشه بریم
نویسند همه رفتن در اتاق. نشستن تا اقای کیم نامجون بیا (بچه ها کیم نامجون نامجونه خودمونه براش می نویسم نامجون هله)
جیهوب خوب هنوز 10دقیقه مونده تا اقای کیم نامجون برسه
ته اره خوب چی کار کنیم حالا که کسی نیس می تونیم به اسم. کوچیک همو صدا بزنیم
ا.ت خوب عم اره
ته خوبه
کوک توچرا زن نمی گیری هان
کوک. چون قصد ازدواج ندارم.
ا.ت. اینو که دخترا به پسرا می. گن نه پسرا به دخترا من دختر خالم نانا هستش هم سن تو هستش می خوای عکسشو بهت نشون بدم
کوک اره نشون بده
نویسنده ا.ت عکس نانا رو نشون کوک داد کوک هم پسند کرد
کوک. خوشم امد دختر خوشگلی هستش
ا.ت اره حالا بعدا باهات اشنا تون می کنم
10دقیقه گذشت و اقای کیم نامجون رسیدن شرکت
خدمتکار خانم ا.ت اقای کیم نامجون امدن
ا.ت ع بدوید بریم دم در
ته اره بدوید
نویسنده همه دویدن سمت در شرکت اقای کیم نامجون اونجا بودن با یه عالمه خدمتکار
ا.ت بفرمایید اقای کیم نامجون
جیهوب سلام. خوبید بفرمایید شرکت خودتون هستش
نامجون سلام
نویسنده همگی همراه با نامجون رفتن داخل اتاق. قرارداد ها
۵.۷k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.