اوای عشق
35
#رکسانا
یونجون:میخوام من رکسانا رو ببرم میفهمی یا نه اون بیشتر با من احساس راحتی میکنه.مگه نه رکسانا؟
کوک:جمع کن باد بیاد
من:میشه بس کنید من الان دارم میمرم اشکال نداره با سونبه کوک میرم چون تازه بغل اونم
یوجنون:باشه مواضب خودت باش حتمااااا بعدا هم بهم بزنگ اوکی بیب.
من:باشه یونجون
جونگ کوک که از صمیمیت ما شکه شده بود با حالت تعجب و کنایه مانندی گفت
کوک:هه خوب باهم صمیمی شدین اره اینجوریه
یه چیزی هم زیر لباش گفت که نشنیدم
کوک:برو کنار میخوام برم.
یونجون رفت کنار و کوک دم گوشم یه چی گفت که از شرم سرخ شدم......
کوک:خیلی خواستی شدی بیبی سکسی من
رفتم پایین که دخترا وقتی من رو دیدن زود اومدن سمتم و با حالت نگرانی نگام کردن
لروکس:خوبی چیزت شد پاهات خوبن
کنیا:عوضی مواضب خودت باش نگرانت شدیم
جین هو:راست میگه نگران شدیم الان حالت بهتره
من:بچها من خوبم نگران نباشید چیز خاصی نیست باور کنید بعد شما ها خوبید
داشتیم حرف میزدیم که یهو صدای کارگردان اومد
کارگردان:رکسانا دخترااااا کجاید بیاید باید تازه امروز تمومش کنیم
من:نههههه ای خدا من پاهام درد میکنه ولی مهم نیست
میشه بیاریم پایین؟
کوک:او باشه
خیلی یواش اوردم پایین و ایستادم پاهام الان بهتر بودن اره دیگه من انقد ناز نازی نیستم من یه دختر ایرانی ام داشتم میرفتم سمت کارگردان که یهو اهنگ کاپوچینو یه مهراد جم اومد تو گوشم
تو ذهنم:صدا با بلند جیغ فاز موزیک کوکاینووو
همین جوری داشتم میخوندم که یهو یه چیز سبز از کنارم دوباره اومد نگاش کردم دیدم یه ماره نهههههههه مار وای ننه من میترسم خاک تو سرممممم نههههههه خونسردی خودم رو حفظ کردم و تکون نخوردم ماره همین جوری خودش رو دور پاهام تند میکرد منم هی دردم بیشتر میشد که یهو دوباره صدای کارگردان در اومد
کارگردان:رکساناااا کجاییی بیا دیگه دیره بچه ها یکی تون بره دنبالش ببیند چیزیش نشده.
داشتم تو اون گرما میسوختم حالم خیلی بد بود درد پاهام هر لحظه بیشتر میشد و واقعا زجر اور بود دیدم یکی داره نزدیک میشه اومد نزدیک وقتی دید یه مار دور پاهامه خواست جیغ بزنه که نزاشتم دستم رو به نشانه سکوت بالا بردم
#کوک
کارگردان به یکی گفت بره دنبال رکسانا منم دنبالش رفتم وقتی دیدم داره همین جوری نگاه میکنه ترسیدم که نکنه چیزیش شده باشه...رفتم سمتش که......
ادامه دارد....
#پست_جدید #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
#رکسانا
یونجون:میخوام من رکسانا رو ببرم میفهمی یا نه اون بیشتر با من احساس راحتی میکنه.مگه نه رکسانا؟
کوک:جمع کن باد بیاد
من:میشه بس کنید من الان دارم میمرم اشکال نداره با سونبه کوک میرم چون تازه بغل اونم
یوجنون:باشه مواضب خودت باش حتمااااا بعدا هم بهم بزنگ اوکی بیب.
من:باشه یونجون
جونگ کوک که از صمیمیت ما شکه شده بود با حالت تعجب و کنایه مانندی گفت
کوک:هه خوب باهم صمیمی شدین اره اینجوریه
یه چیزی هم زیر لباش گفت که نشنیدم
کوک:برو کنار میخوام برم.
یونجون رفت کنار و کوک دم گوشم یه چی گفت که از شرم سرخ شدم......
کوک:خیلی خواستی شدی بیبی سکسی من
رفتم پایین که دخترا وقتی من رو دیدن زود اومدن سمتم و با حالت نگرانی نگام کردن
لروکس:خوبی چیزت شد پاهات خوبن
کنیا:عوضی مواضب خودت باش نگرانت شدیم
جین هو:راست میگه نگران شدیم الان حالت بهتره
من:بچها من خوبم نگران نباشید چیز خاصی نیست باور کنید بعد شما ها خوبید
داشتیم حرف میزدیم که یهو صدای کارگردان اومد
کارگردان:رکسانا دخترااااا کجاید بیاید باید تازه امروز تمومش کنیم
من:نههههه ای خدا من پاهام درد میکنه ولی مهم نیست
میشه بیاریم پایین؟
کوک:او باشه
خیلی یواش اوردم پایین و ایستادم پاهام الان بهتر بودن اره دیگه من انقد ناز نازی نیستم من یه دختر ایرانی ام داشتم میرفتم سمت کارگردان که یهو اهنگ کاپوچینو یه مهراد جم اومد تو گوشم
تو ذهنم:صدا با بلند جیغ فاز موزیک کوکاینووو
همین جوری داشتم میخوندم که یهو یه چیز سبز از کنارم دوباره اومد نگاش کردم دیدم یه ماره نهههههههه مار وای ننه من میترسم خاک تو سرممممم نههههههه خونسردی خودم رو حفظ کردم و تکون نخوردم ماره همین جوری خودش رو دور پاهام تند میکرد منم هی دردم بیشتر میشد که یهو دوباره صدای کارگردان در اومد
کارگردان:رکساناااا کجاییی بیا دیگه دیره بچه ها یکی تون بره دنبالش ببیند چیزیش نشده.
داشتم تو اون گرما میسوختم حالم خیلی بد بود درد پاهام هر لحظه بیشتر میشد و واقعا زجر اور بود دیدم یکی داره نزدیک میشه اومد نزدیک وقتی دید یه مار دور پاهامه خواست جیغ بزنه که نزاشتم دستم رو به نشانه سکوت بالا بردم
#کوک
کارگردان به یکی گفت بره دنبال رکسانا منم دنبالش رفتم وقتی دیدم داره همین جوری نگاه میکنه ترسیدم که نکنه چیزیش شده باشه...رفتم سمتش که......
ادامه دارد....
#پست_جدید #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
۱۵.۶k
۲۶ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.