fake taehyung
fake taehyung
part*5
م: من که گفتم میتونی
ا.ت: هنوز که قبول نشدم ولی شانسم بالاست
م: قبول میشی مطمئنم
ا.ت: بابا چی میگه
م: منم او راضی میکنم باهاش حرف میزنم
ا.ت: مامان خیلی ممنونم
م: عزیزدلم فک کنم خیلی خسته ای برو یه دوش بگیر و بعدش برو بخواب
ا.ت: اره مامان خیلی خستم ولی یه دوست هم اونجا پیدا کردم اسمش جنی بود
م: عالیه که
ا.ت: اره عالیه من رفتم مامان
م: باشه عزیزم برو
یک هفته بعد
نشستم بودم رو مبل چشمم به گوشیم بود که زنگ بخوره
دیرینگ دیرینگ
بلاخره زنگ خوردم
ا.ت: الو
وای جی: از کمپانی وایجی زنگ زدم
ا.ت: بله بفرمایید
وای جی: کیم ا.ت
ا.ت: بله خودم هستم
وای جی: برای معرفی خود به کمپانی تشریف بیاورید
ا.ت: بله
وای جی: فقط تا یک ساعت دیگه وقت داری
ا.ت: بله سریع خودمو میرسونم
قطع کردمو رفتم یه لباس پوشیدم حتی وقت نکردم به مامانم بگم کجا میرم
کمپانی زیاد از خونمون دور نبود تا جایی که تونستم دویدم و رسیدم کمپانی
ا.ت: سلام ا.ت هستم
وای جی: بله بفرمایید بشینید چند یوال باید بپرسم
ا.ت: بفرمایید
وای جی: قد
ا.ت: ۱۶۶
وای جی: وزن
ا.ت: ۴۳
وای جی: با دوری از پدر و مادرت مشکل نداری
ا.ت: نه مشکلی ندارم
وای جی: خب زبان انگلیسی در چه حد بلدی
ا.ت: کامل
وای جی: خوبه
ا.ت:😊
وای جی: استعداد توی نقاشی یا کارای هنری داری
ا.ت: اره نقاشیم خوبه
وای جی: تاحالا اهنگ نوشتی
ا.ت: بله نوشتم
وای جی:چند سال تمرین کردی
ا.ت: حدود سه سال
وای جی: سه سال خیلی کمه پس من برات چهار سال کاراموزی مینویسم
ا.ت: بله
وای جی: مشکلی که نداری
ا.ت: نه
وای جی: ووکال انتخاب شدی چون صدات خیلی خوبه و باید ووکالیست باشی حیف میشه بخوای باهمچین صدایی رپ کنی
ا.ت: ممنون
وای جی: قبولی
ا.ت: قبولم
وای جی: این چهارسال سال کامل اینجایی حتی پدرو مادرت هم نمیبینی
ا.ت: باشه
وای جی: به پدر و مادرت یه پیام بده بعد گوشیتو بزار اینجا
ا.ت: باشه
وای جی: قوانین کمپانی هم اونجا نوشته شده
ا.ت: ممنون
وای جی: میتونی بری
ا.ت: باشه
خیلی خوشحال بودم به مامانم پیام دادم و گوشیمو دادم بهشون خیلی خوشحال بودم یعنی میشه پنج ساله دیگه من دبیو کنم واقعا باورش سخت بود برم
#تهیونگ
#فیک
#سناریو
part*5
م: من که گفتم میتونی
ا.ت: هنوز که قبول نشدم ولی شانسم بالاست
م: قبول میشی مطمئنم
ا.ت: بابا چی میگه
م: منم او راضی میکنم باهاش حرف میزنم
ا.ت: مامان خیلی ممنونم
م: عزیزدلم فک کنم خیلی خسته ای برو یه دوش بگیر و بعدش برو بخواب
ا.ت: اره مامان خیلی خستم ولی یه دوست هم اونجا پیدا کردم اسمش جنی بود
م: عالیه که
ا.ت: اره عالیه من رفتم مامان
م: باشه عزیزم برو
یک هفته بعد
نشستم بودم رو مبل چشمم به گوشیم بود که زنگ بخوره
دیرینگ دیرینگ
بلاخره زنگ خوردم
ا.ت: الو
وای جی: از کمپانی وایجی زنگ زدم
ا.ت: بله بفرمایید
وای جی: کیم ا.ت
ا.ت: بله خودم هستم
وای جی: برای معرفی خود به کمپانی تشریف بیاورید
ا.ت: بله
وای جی: فقط تا یک ساعت دیگه وقت داری
ا.ت: بله سریع خودمو میرسونم
قطع کردمو رفتم یه لباس پوشیدم حتی وقت نکردم به مامانم بگم کجا میرم
کمپانی زیاد از خونمون دور نبود تا جایی که تونستم دویدم و رسیدم کمپانی
ا.ت: سلام ا.ت هستم
وای جی: بله بفرمایید بشینید چند یوال باید بپرسم
ا.ت: بفرمایید
وای جی: قد
ا.ت: ۱۶۶
وای جی: وزن
ا.ت: ۴۳
وای جی: با دوری از پدر و مادرت مشکل نداری
ا.ت: نه مشکلی ندارم
وای جی: خب زبان انگلیسی در چه حد بلدی
ا.ت: کامل
وای جی: خوبه
ا.ت:😊
وای جی: استعداد توی نقاشی یا کارای هنری داری
ا.ت: اره نقاشیم خوبه
وای جی: تاحالا اهنگ نوشتی
ا.ت: بله نوشتم
وای جی:چند سال تمرین کردی
ا.ت: حدود سه سال
وای جی: سه سال خیلی کمه پس من برات چهار سال کاراموزی مینویسم
ا.ت: بله
وای جی: مشکلی که نداری
ا.ت: نه
وای جی: ووکال انتخاب شدی چون صدات خیلی خوبه و باید ووکالیست باشی حیف میشه بخوای باهمچین صدایی رپ کنی
ا.ت: ممنون
وای جی: قبولی
ا.ت: قبولم
وای جی: این چهارسال سال کامل اینجایی حتی پدرو مادرت هم نمیبینی
ا.ت: باشه
وای جی: به پدر و مادرت یه پیام بده بعد گوشیتو بزار اینجا
ا.ت: باشه
وای جی: قوانین کمپانی هم اونجا نوشته شده
ا.ت: ممنون
وای جی: میتونی بری
ا.ت: باشه
خیلی خوشحال بودم به مامانم پیام دادم و گوشیمو دادم بهشون خیلی خوشحال بودم یعنی میشه پنج ساله دیگه من دبیو کنم واقعا باورش سخت بود برم
#تهیونگ
#فیک
#سناریو
۱۱.۴k
۰۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.