fake taehyung
fake taehyung
part*3
فردا
مامانم به زور به یه کمپانی دیگه فرستادم کمپانی وای جی بود من هیچ امیدی نداشتم که قبول میشم ولی واقعا چی کمتراز اون تهیونگ بودم که اون قبول شدو من نشدم هیشش عوضی وارد کمپانی شدم این کمپانی هم خیلی شلوغ بود منتظر بودم اسممو بگن برای اینکه برم ادیشن بدم
داشتم از پشت پرده چهارتا دختر میدیدم که خیلی سخت کار میکنن و تمرین میکنم فک کنم قبول شده بودن داشتم تماشاشون میکردم و لذت میبردم یکم هم حسودیم میشد فک کنم رقصشون تموم شد چون یکی از اونا اومد بهش سلام کردن اون هم جوابمو داد
گفت: برای ادیشن اومدی
ا.ت: بله
گفت: موفق باشی
ا.ت: ولی من فک نکنم بتونم موفق باشم
گفت: ناامید نباش تو میتونی
ا.ت: من خیلی استرس دارم اخه میخوای جلو ده نفر اجرا کنی اونا هم فقط میخوان بادقت نگات کنن معلومه تمرکزتو ازدست میدی
گفت: تو کاری به اونا نداشته باش اول برای اجرای رقصت نگاه به اونا نکن تو میتونی خیلی خوب برقصی و با احساس برقص و برای خوندن هم چشماتو ببند اصلا به اونا نگاه نکن فک کن داری برای فن هات اجرا میکنی
ا.ت: یعنی میتونم
گفت: معلومه که میتونی
ا.ت: شما قبول شدید
گفت: اره قبول شدیم ولی کلی ادیشن دادیم
ا.ت: میشه اسمتون رو بپرسم
گفت: من جنیم کیم جنی
ا.ت: چه اسم خوشگلی مثل خودت منم ا.تم
جنی: ا.ت میخوای با این لباسا ادیشن بدی
ا.ت: اره خوب نیست
جنی: با این لباسا سریع ردت میکنن
ا.ت: یعنی چی بپوشم
جنی: بیا لباس ادیشن خودم بهت میدم یه نیم تنه
ا.ت: نیم تنه؟
جنی: دامن یا شلواره کوتاه تنگ
ا.ت: این لباسا خیلی بازن من باهاشون راحت نیستم
#تهیونگ
#فیک
#سناریو
part*3
فردا
مامانم به زور به یه کمپانی دیگه فرستادم کمپانی وای جی بود من هیچ امیدی نداشتم که قبول میشم ولی واقعا چی کمتراز اون تهیونگ بودم که اون قبول شدو من نشدم هیشش عوضی وارد کمپانی شدم این کمپانی هم خیلی شلوغ بود منتظر بودم اسممو بگن برای اینکه برم ادیشن بدم
داشتم از پشت پرده چهارتا دختر میدیدم که خیلی سخت کار میکنن و تمرین میکنم فک کنم قبول شده بودن داشتم تماشاشون میکردم و لذت میبردم یکم هم حسودیم میشد فک کنم رقصشون تموم شد چون یکی از اونا اومد بهش سلام کردن اون هم جوابمو داد
گفت: برای ادیشن اومدی
ا.ت: بله
گفت: موفق باشی
ا.ت: ولی من فک نکنم بتونم موفق باشم
گفت: ناامید نباش تو میتونی
ا.ت: من خیلی استرس دارم اخه میخوای جلو ده نفر اجرا کنی اونا هم فقط میخوان بادقت نگات کنن معلومه تمرکزتو ازدست میدی
گفت: تو کاری به اونا نداشته باش اول برای اجرای رقصت نگاه به اونا نکن تو میتونی خیلی خوب برقصی و با احساس برقص و برای خوندن هم چشماتو ببند اصلا به اونا نگاه نکن فک کن داری برای فن هات اجرا میکنی
ا.ت: یعنی میتونم
گفت: معلومه که میتونی
ا.ت: شما قبول شدید
گفت: اره قبول شدیم ولی کلی ادیشن دادیم
ا.ت: میشه اسمتون رو بپرسم
گفت: من جنیم کیم جنی
ا.ت: چه اسم خوشگلی مثل خودت منم ا.تم
جنی: ا.ت میخوای با این لباسا ادیشن بدی
ا.ت: اره خوب نیست
جنی: با این لباسا سریع ردت میکنن
ا.ت: یعنی چی بپوشم
جنی: بیا لباس ادیشن خودم بهت میدم یه نیم تنه
ا.ت: نیم تنه؟
جنی: دامن یا شلواره کوتاه تنگ
ا.ت: این لباسا خیلی بازن من باهاشون راحت نیستم
#تهیونگ
#فیک
#سناریو
۱۱.۳k
۰۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.