بنفش من

بنفش من
Part1
تا حالا شده از زیبایی های جهان محروم باشی؟
شده که زندگیتو جوری بگذرونی بدون هیچ گونه امیدی...
سلام من کیم تهیونگ هستم وقتی پنج سالم بود تصادف کردیم،پدر مادرمو از دست دادم و دچار کور رنگی شدم...برای همیشه.......... آخرین رنگی که یادم مونده بود پیرهن بنفش رنگ مامانم بود جوری تو اون پیراهن بنفش زیبا بود که هرچه بگم بازم کمه....
صبحمو با طلوع نور خورشید روی صورتم شروع کردم به سمت حموم رفتم دوش اب گرم گرفتم
حوله رو دور کمرم بستم و رفتم پایین...
امروز به خدمتکارا مرخصی داده بودم... شروع کردم به درست کردن پنکیک با شکلات و میوه بهش جلا دادم و قهوه ای به تلخی زندگیم درست کردم صبحونمو خوردم ظرفا رو شستم و رفتم اماده شدم کت شلوارمو پوشیدم و عطر تلخمو زدم امروز سالگرد مرگ مامان بابام بود
سوییچ ماشینو برداشتم و رفتم به سمت گاراج از بین تمام ماشینا لنکروز مشکی رو انتخاب کردم و سوار شدم و راهی قبرستون شدم...(بچه ها تهیونگ مافیاست، و میخاد از عموش انتقام بگیره چون باعث مرگ مامان باباش شد ینی عموش سبب شد تصادف کنند تا بتونه اموالشون رو بالش بکشه ولی خدا رو شکر تهیونگ زنده موند)
دوتا جسمی که الان زیر خاک بود بخاطر چی باید زیر خاک باشید زانو زدم و دسته گل رو گذاشتم روی سنگ قبر....
مامان بابا معذرت میخام که زنده ام.....اشکی از گوشه چشمانم نازل شد که ناگهان صدای گریه دخترکی منو به خودش جذب کرد سرمو برگردوندم.... مامان


🌚خب...... خماریه
شرطا 10 تا لایک 15 تا کامنت
خاندن بدون لایک واقعن حرامه...

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
ممنون از حمایتتون🤍🌹