بی تو چو کوه دردم زخمی و کوچه گردم
بی تو چو کوه دردم زخمی و کوچه گردم
بی تو غریب و تنها تن در عذاب و سردم
دل می کشم به بستان گاهی گلی به یادت
می بویم و به راهی گه چون غُبار و گردم
دل می دهم به باد و در پی روانه هر سو
آتش بجان کشیده در جنگ و در نبردم
دل می زند به سینه دردش به استخوانم
در گیر و دار هستی گوئی زِ جمله طردم
بر قامتِ سیاهِ شبها روانه گردم
هر سو نشانی از تو ایجان مگر چه کردم؟
بی تو غریب و تنها تن در عذاب و سردم
دل می کشم به بستان گاهی گلی به یادت
می بویم و به راهی گه چون غُبار و گردم
دل می دهم به باد و در پی روانه هر سو
آتش بجان کشیده در جنگ و در نبردم
دل می زند به سینه دردش به استخوانم
در گیر و دار هستی گوئی زِ جمله طردم
بر قامتِ سیاهِ شبها روانه گردم
هر سو نشانی از تو ایجان مگر چه کردم؟
۶.۹k
۱۹ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.