بگو امشب چه بر سر داری ایجان؟
بگو امشب چه بر سر داری ایجان؟
نمی پرسی چه شد مرغِ غزلخوان؟
ندای ناله از نیزار و نی کو؟
سپیده آمد و گم گشته مهمان
به طوفان رفته یا در آتش غم؟
ندایش گشته گم از کنجِ زندان
نگفتی زنده ام یا مرده امشب؟
چه کرده با شبم این چشم گریان؟
شدم گم در میانِ خاطراتت
بسوزم در خود وخاموش و ویران
چو فردا را ببینی جز به آتش
نمی بینی اثر جُز اشک سوزان
نمی پرسی چه شد مرغِ غزلخوان؟
ندای ناله از نیزار و نی کو؟
سپیده آمد و گم گشته مهمان
به طوفان رفته یا در آتش غم؟
ندایش گشته گم از کنجِ زندان
نگفتی زنده ام یا مرده امشب؟
چه کرده با شبم این چشم گریان؟
شدم گم در میانِ خاطراتت
بسوزم در خود وخاموش و ویران
چو فردا را ببینی جز به آتش
نمی بینی اثر جُز اشک سوزان
۵.۸k
۱۹ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.