سناریو
*وقتی میرین خانواده تورو ببنین*🍁
*نامجون: باهاشون کلی حرف میزنه که جذبشون کنه ولی مدام دستشو رو گرندش میکشه یعنی خجالت کشیده*🍁
*جین: میره با مامانت تو اشپز خونه کمک میکنه بخاطر همین مامانت خیلی جینو دوس داره*🍁
*شوگا: سعی میکنه اروم باشه.... مدام با بابات حرف میزنه*🍁
*جیهوپ:بعد شام به تمیز کردن کمکتون میکنه و اهنگ میزاره که برقصید*🍁
*جیمین:انقد کیوت بازی درمیاره که مامانت بهش میگه بچه کوچولو ولی دستش میلرزید*🍁
*تهیونگ:خیلی خنک بازی در اورد رفت توی اتاق و گریه کرد چون حس میکرد بابات از اون حالش بهم میخوره تو رفتی و ارومش کردی*🍁
*جونگ کوک : عصبی بود مدام زبونشو روی لپاش میکسید یهو وسط شام گفت خب...عروسی کیع؟*
اصکی=به چخ رفتن
*نامجون: باهاشون کلی حرف میزنه که جذبشون کنه ولی مدام دستشو رو گرندش میکشه یعنی خجالت کشیده*🍁
*جین: میره با مامانت تو اشپز خونه کمک میکنه بخاطر همین مامانت خیلی جینو دوس داره*🍁
*شوگا: سعی میکنه اروم باشه.... مدام با بابات حرف میزنه*🍁
*جیهوپ:بعد شام به تمیز کردن کمکتون میکنه و اهنگ میزاره که برقصید*🍁
*جیمین:انقد کیوت بازی درمیاره که مامانت بهش میگه بچه کوچولو ولی دستش میلرزید*🍁
*تهیونگ:خیلی خنک بازی در اورد رفت توی اتاق و گریه کرد چون حس میکرد بابات از اون حالش بهم میخوره تو رفتی و ارومش کردی*🍁
*جونگ کوک : عصبی بود مدام زبونشو روی لپاش میکسید یهو وسط شام گفت خب...عروسی کیع؟*
اصکی=به چخ رفتن
۳۳.۸k
۳۱ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.