دیشب رخ زیبای تو دیدم

دیشب  رخِ  زیبای  تو دیدم
ناگه  شده  بیدار  و  پریدم
رفتم    به   میان   آسمانها
هرکوچه وپس کوچه دویدم
هر گوشه صدای عاشقی بود
آنجا   نشنیده ها    شنیدم
مأیوس  شدم  ز  دیدنِ تو   
بار  دگری   بجان   خزیدم
هر روزه  سرم  به آسمانها
قابِ   رخ  تو زِ دل خریدم
بر دیده   نهم  کُنم   تماشا
بی روی تو از جهان بریدم
دیدگاه ها (۷)

دلم می جوید آن چشمِ سیاهتبلرزد   از خروش  اشک  و آهتشُدم حیر...

تو را دیدم شبی درجمع مستانگرفته جام می در بین دستانبه دنب...

بودنت مهر عمیقی ست،یقین است عزیزقلب تو بکرترین جای زمین است ...

تا کی به گذرگاه  تو  پرواز  روا نیست؟  تا کی به سر بام تو ای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط