همکار جدید
همکار جدید
p³
دیدم داره میاد سمتم اومد کنارم که صندلیم و ازش فاصله دادم
_صحبتی دارین
+بله
همونجوری که تایپ میکردم جوابشو دادم
_بفرمایید
+میخواد امروز رو استراحت کنین؟
_خیر
+هرجور مایلید خواستم بگم از این ماه ¹ میلیون وون به حقوقتون اضافه میشه
_مچکرم ولی به چه دلیلی؟
+چون از این به بعد کارتون دو برابر میشه
خندید و رفت
از جام بلند شدم داد زدم
_یااااااااااااااااااا
+امری دارین؟
_خیررررر
کفشم رو در آوردم انداختم سمتش کهخورد سرش
+خانم مینننننننننننن (داد)
_امری دارید؟
نشستم و به کارم ادامه دادم از اتاق رفت بیرون و درو پشت سرش کوبید...ساعت ۸ شد و کارمو تموم کردم رفتم سمت اتاقش وارد اتاق شدم
+مقالههارو بزراد و تشریف ببرین
مقاله هارو کوبیدم رو میزش و رفتم بیرون از شرکت
_سلام ازادیییییییییییی سلام خوشبختتییی
یه تاکسی گرفتم رفتم خونه درو باز کردم که مینی پرید بغلم
×اونننییییییی
بغلش کردم موهاشو نوازش کردم
_سلام مینیییییی خوبی؟
×خسته نباشی اونی بخوبیت
(فلش بک به فردا)
با صدایه گوشیم بیدار شدم
(فلش بک به وقتی رسید شرکت)
از ماشین پیاده شدم رئیسو دیدم بی اهمیت از کنارش رد شدم و شونمو به شونش کوبیدم
+یااااااااااااااااااااااااااااا
_امری دارید؟
_آیش فقط برو
خندیدم و رفتم تو اتاقم دیدم که کلی مقاله هست...پاشدم عصبی رفت تو اتاق رئیس درو یهویی باز کردم..
p³
دیدم داره میاد سمتم اومد کنارم که صندلیم و ازش فاصله دادم
_صحبتی دارین
+بله
همونجوری که تایپ میکردم جوابشو دادم
_بفرمایید
+میخواد امروز رو استراحت کنین؟
_خیر
+هرجور مایلید خواستم بگم از این ماه ¹ میلیون وون به حقوقتون اضافه میشه
_مچکرم ولی به چه دلیلی؟
+چون از این به بعد کارتون دو برابر میشه
خندید و رفت
از جام بلند شدم داد زدم
_یااااااااااااااااااا
+امری دارین؟
_خیررررر
کفشم رو در آوردم انداختم سمتش کهخورد سرش
+خانم مینننننننننننن (داد)
_امری دارید؟
نشستم و به کارم ادامه دادم از اتاق رفت بیرون و درو پشت سرش کوبید...ساعت ۸ شد و کارمو تموم کردم رفتم سمت اتاقش وارد اتاق شدم
+مقالههارو بزراد و تشریف ببرین
مقاله هارو کوبیدم رو میزش و رفتم بیرون از شرکت
_سلام ازادیییییییییییی سلام خوشبختتییی
یه تاکسی گرفتم رفتم خونه درو باز کردم که مینی پرید بغلم
×اونننییییییی
بغلش کردم موهاشو نوازش کردم
_سلام مینیییییی خوبی؟
×خسته نباشی اونی بخوبیت
(فلش بک به فردا)
با صدایه گوشیم بیدار شدم
(فلش بک به وقتی رسید شرکت)
از ماشین پیاده شدم رئیسو دیدم بی اهمیت از کنارش رد شدم و شونمو به شونش کوبیدم
+یااااااااااااااااااااااااااااا
_امری دارید؟
_آیش فقط برو
خندیدم و رفتم تو اتاقم دیدم که کلی مقاله هست...پاشدم عصبی رفت تو اتاق رئیس درو یهویی باز کردم..
۴.۱k
۲۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.