کاش میشد به بعضی ها گفت
کاش میشد به بعضی ها گفت
" رفیق! من این روزها حال خودم را هم نمیدانم! از 'بی معرفتی ام' دلگیر نباش! "
کاش میشد به بعضی ها یک سری چیزها را فهماند، کاش میشد گفت وقتی حرفهایم را نمیفهمی، وقتی انقدر سردی که زمستانم را بی انتها کرده ای ترجیح میدهم دور بایستم و تماشا کنم، سکوت کنم، شاید زیر بار این سکوت جان دادم!
خدا را چه دیدی؟! اینگونه جان دادن من به نفع تو هم هست، دیگر گمان نمیبری که از روی بی معرفتی رفته ام!
کاش بعضی حرف ها را میشد به بعضی ها زد، کاش 'رفیق ها' گوش هایشان را نمیگرفتند، کاش میشد حتی قید خیلی چیزها را زد اما شدنی نیست. بعضی قیدها زدنی نیستند، نفس گیرند تا تمامت نکنند دست از سرت برنمیدارند...
رفیقِ ساکتِ دلخورِ من
کاش این روزها کمی مرا میدیدی : ) کاش جایی برای من در دنیایت بود
اما انگار دفنم کرده ای میان گله هایت و فاتحه ام را هم خوانده ای
روحم شاد :)
#
" رفیق! من این روزها حال خودم را هم نمیدانم! از 'بی معرفتی ام' دلگیر نباش! "
کاش میشد به بعضی ها یک سری چیزها را فهماند، کاش میشد گفت وقتی حرفهایم را نمیفهمی، وقتی انقدر سردی که زمستانم را بی انتها کرده ای ترجیح میدهم دور بایستم و تماشا کنم، سکوت کنم، شاید زیر بار این سکوت جان دادم!
خدا را چه دیدی؟! اینگونه جان دادن من به نفع تو هم هست، دیگر گمان نمیبری که از روی بی معرفتی رفته ام!
کاش بعضی حرف ها را میشد به بعضی ها زد، کاش 'رفیق ها' گوش هایشان را نمیگرفتند، کاش میشد حتی قید خیلی چیزها را زد اما شدنی نیست. بعضی قیدها زدنی نیستند، نفس گیرند تا تمامت نکنند دست از سرت برنمیدارند...
رفیقِ ساکتِ دلخورِ من
کاش این روزها کمی مرا میدیدی : ) کاش جایی برای من در دنیایت بود
اما انگار دفنم کرده ای میان گله هایت و فاتحه ام را هم خوانده ای
روحم شاد :)
#
۷.۱k
۲۲ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.