قلب شیشه ای پارت ⑥
قلب شیشه ای پارت ⑥
ات: خب مثل اینکه باید اینجا بشینم
تهیونگ: برام مهم نیس
ات: هوم...
مین: خب بچه کتاباتون رو باز کنید
.........................صدای زنگ............................
مین: خب بقیه برای فردا میتونید برید بیرون تو حیاط
ویو ات
تهیونگ میره پیش یکی
ات تو دلش
یعنی اون کیه چقدر هم هاتههه
یک نفر اومد بالا سرم که نگاش کردم یک دختر کیوت بود
یجی: سلام اسم من یجی هست ات میای با هم فرند شیم
ات: ام باشه یجی
یجی: خب حالا چیکار کنیم؟
ات: از تهیونگ و اون پسره دوستش بگو که کین؟
یجی: خب عنترجونم باید بگم که تهیونگ یک پسر کراشه که دخترا واسش میمیرن و باباش خیلی پولداره و از دخترا همچین انگار خوشش نمیاد و اون دوستش که میگی جونگکوکه اونم مثل تهیونگ خیلی کراشه و یک دختر کصخل به اسم لیا روش مثل خر کراشه و جونگکوک هم پولداره و یجورایی قلدر مدرسه هم هست زیاد نزدیکش نشو جلوش جلب توجه نکن
ات: چرا خب
یجی: تو کلاس دیدم بهت فقط نگاه می کرد
ات: ول کن اخه اسکل من تازه اومدم خب همه نگام می کردن
یجی: نمی دونم خودت میدونی و اون جونگکوک
ات: وا چی میگی بدنم مور مور شد عنتر گاو
یجی: منحرف
ات: مننن کجا منحرف شدمم من فقط گفتم مور مور شدم چه ربطی داشت🗿
یجی: هوم ولش کن من برم سر جام که نزدیکه زنگه الان معلم میاد
ویو تهیونگ
تهیونگ: کوک به نظرت اون دختره چرا اومد اینجا
جونگکوک: نمی دونم انگار یکی از یک دختر خوشش اومد😂
تهیونگ: کی ؟ من؟ تو بودی که کلا نگاش میکردی
جونگکوک: همین جا فکتو میارم پایین:/
*کوک و ته میرسن کلاس و لیا بدو بدو میره پیش کوک*
لیا: کجا بودی نگرانت بودم
جونگکوک: تو ولم کن که حوصله هرزه بازی تو رو ندارم
لیا: نه ددی
ات: هومم اینجا ددی و بیبی دارین تو کلاس نمی دونستم...
لیا: تو دهنتو ببند هرزه
جونگکوک: خفه شـــ...
ویو ات
یک لحظه که بهم گفت هرزه انقدر عصبی شدم که رفتم موهای سرشو محکم گرفتم کشیدم و بلند گفتم خودت هرزه ای عوضی حالا سریع داد بزن غلط کردم تا سرتو نکردم تو دیوار و کون هرزه هایی مثل خودِ جندت
لیا: غـ.. غــ.. لط اییی کــ.. ردمــ.
خب دیدم گفت غلط کردم با حرص ولش کردم و رفتم سر جام نشستم که یجی بدو بدو اومد سمتم
یجی: افرین ریدی تو حالش
ات: به من میگن ات پ چی فکر کردی ه
یجی: من برم سرجام ولی واقعا دمت گرم
می خواستم یک چیزی بگم که تهیونگ اومد سرجاش نشست و گفت
تهیونگ:...
*خماری خماری خماری*
از این به بعد شرط میزارم
شرطا
لایک: ۶
#بی_تی_اس #بلک_پینک #استری_کیدز #ایتزی #وانشات #فیک #فیک_بی_تی_اس #سناریو #جیمین #جونگکوک #تهیونگ #شوگا #هیونجین #کیوت #کیدراما #انیمه #خوناشام #الف #جانگ_هوسوک #بنگتن #آرمی #ارمی #پریسا #کیپاپ #نفر_بعدی_در_کار_نیست #موسیقی #مونبین #استرو #اکسو #جیهوپ #آهنگ #سلبریتی #آیدل
ات: خب مثل اینکه باید اینجا بشینم
تهیونگ: برام مهم نیس
ات: هوم...
مین: خب بچه کتاباتون رو باز کنید
.........................صدای زنگ............................
مین: خب بقیه برای فردا میتونید برید بیرون تو حیاط
ویو ات
تهیونگ میره پیش یکی
ات تو دلش
یعنی اون کیه چقدر هم هاتههه
یک نفر اومد بالا سرم که نگاش کردم یک دختر کیوت بود
یجی: سلام اسم من یجی هست ات میای با هم فرند شیم
ات: ام باشه یجی
یجی: خب حالا چیکار کنیم؟
ات: از تهیونگ و اون پسره دوستش بگو که کین؟
یجی: خب عنترجونم باید بگم که تهیونگ یک پسر کراشه که دخترا واسش میمیرن و باباش خیلی پولداره و از دخترا همچین انگار خوشش نمیاد و اون دوستش که میگی جونگکوکه اونم مثل تهیونگ خیلی کراشه و یک دختر کصخل به اسم لیا روش مثل خر کراشه و جونگکوک هم پولداره و یجورایی قلدر مدرسه هم هست زیاد نزدیکش نشو جلوش جلب توجه نکن
ات: چرا خب
یجی: تو کلاس دیدم بهت فقط نگاه می کرد
ات: ول کن اخه اسکل من تازه اومدم خب همه نگام می کردن
یجی: نمی دونم خودت میدونی و اون جونگکوک
ات: وا چی میگی بدنم مور مور شد عنتر گاو
یجی: منحرف
ات: مننن کجا منحرف شدمم من فقط گفتم مور مور شدم چه ربطی داشت🗿
یجی: هوم ولش کن من برم سر جام که نزدیکه زنگه الان معلم میاد
ویو تهیونگ
تهیونگ: کوک به نظرت اون دختره چرا اومد اینجا
جونگکوک: نمی دونم انگار یکی از یک دختر خوشش اومد😂
تهیونگ: کی ؟ من؟ تو بودی که کلا نگاش میکردی
جونگکوک: همین جا فکتو میارم پایین:/
*کوک و ته میرسن کلاس و لیا بدو بدو میره پیش کوک*
لیا: کجا بودی نگرانت بودم
جونگکوک: تو ولم کن که حوصله هرزه بازی تو رو ندارم
لیا: نه ددی
ات: هومم اینجا ددی و بیبی دارین تو کلاس نمی دونستم...
لیا: تو دهنتو ببند هرزه
جونگکوک: خفه شـــ...
ویو ات
یک لحظه که بهم گفت هرزه انقدر عصبی شدم که رفتم موهای سرشو محکم گرفتم کشیدم و بلند گفتم خودت هرزه ای عوضی حالا سریع داد بزن غلط کردم تا سرتو نکردم تو دیوار و کون هرزه هایی مثل خودِ جندت
لیا: غـ.. غــ.. لط اییی کــ.. ردمــ.
خب دیدم گفت غلط کردم با حرص ولش کردم و رفتم سر جام نشستم که یجی بدو بدو اومد سمتم
یجی: افرین ریدی تو حالش
ات: به من میگن ات پ چی فکر کردی ه
یجی: من برم سرجام ولی واقعا دمت گرم
می خواستم یک چیزی بگم که تهیونگ اومد سرجاش نشست و گفت
تهیونگ:...
*خماری خماری خماری*
از این به بعد شرط میزارم
شرطا
لایک: ۶
#بی_تی_اس #بلک_پینک #استری_کیدز #ایتزی #وانشات #فیک #فیک_بی_تی_اس #سناریو #جیمین #جونگکوک #تهیونگ #شوگا #هیونجین #کیوت #کیدراما #انیمه #خوناشام #الف #جانگ_هوسوک #بنگتن #آرمی #ارمی #پریسا #کیپاپ #نفر_بعدی_در_کار_نیست #موسیقی #مونبین #استرو #اکسو #جیهوپ #آهنگ #سلبریتی #آیدل
۱۳.۹k
۰۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.