آنقَدَر بی تو در این شهر خرابم که نگو
آنقَدَر بی تو در این شهر خرابم که نگو
آنقَدَر دوری تو داده عذابم که نگو
فکر کردی بروی مثل تو آرام شوم
به خدا کورهی سوزان و مذابم که نگو
با تو انگار شب و روزِ خدا مال من است
بی تو آنقدر تهی مثل حبابم که نگو
دوست دارم همهی فاصلهها کم بشود
توی آغوش تو آنقدر بخوابم که نگو
آنقَدَر دوری تو داده عذابم که نگو
فکر کردی بروی مثل تو آرام شوم
به خدا کورهی سوزان و مذابم که نگو
با تو انگار شب و روزِ خدا مال من است
بی تو آنقدر تهی مثل حبابم که نگو
دوست دارم همهی فاصلهها کم بشود
توی آغوش تو آنقدر بخوابم که نگو
۵.۲k
۰۹ بهمن ۱۴۰۱