عاشق رئیسم شدم♡پارت۴۴
عاشق رئیسم شدم♡پارت۴۴
رفتم بالا ی لباس خوشگل بودوشیدمش رفتم پایین دیدم کوک با ی تیپ دختر کش وایساده
کوک: وای وای چقد عشق من خوشگل شده
بعد بوسیدم
سوهی:مرسی..مرد منم خوشتیپ شده ندزدنت
کوک: تا تو هستی کسی منو نمیدزده
سوهی: که اینطور
کوک:اوهوم..بریم
بعد رفتیم سوار ماشین شدیم و رفتیم پاساژ ساعت ۱۲ شد که منو رسوند خونه و رفت کلید رو انداختم رفتم تو ی کت کرمی که میخورد مردانه باشه یاخدا نکنه دزد اومده که یهو ی پسر کیوت و خوشتیپ رو دیدم
سوهی: جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
&واییی چرا جیغ میزنی
سوهی: تو کی؟
&من..من برادر لیام تو کی
سوهی: منم سوهی ام تو اینجا چیکار میکنی مگه نمیدونی لیا رفته
&خب من میخواستم سوپرایز ش کنم بدون خبر اومدم بعد لیا بم گف که رفته تو هم نرفتی منم اومدم تو دیگ
سوهی: آها..اسمت چی بود
&جیمین
(سوپرایزززز شخصیت جدیدد😆)
جیمین:اسم تو چیه
سوهی:سوهی..حالا اینا رو ول کن من خیلی گشنمهه غذا بلدی درست کنی
جیمین: آره غذا حاظره
سوهی: وای چه بوی خوبی میدههه
جیمین:آروم بابا
سوهی: گگگگ
بعد شرو کردم تند تند غذا خوردن
چند مین بعد:
سوهی:اخیی دستت طلا خیلی دست پخت خوبه ها
جیمین:میدونم...چجوری این همه رو خوردی اکثرن دخترا خیلی کم میخورن بعد تو کم مونده بود قابلمه رو هم بخوری
سوهی: چیکار کنم خب گشنم بود
که گوشیم زنگ خورد بورام بود
سوهی: الو چطوری هانی
بورام:خوبم نفس تو چطوری
سوهی: خوبم فدات کاری داری؟
بورام:اوهوم....ی رستورانی تازه باز شده دکوراسیون جنگل رو داره خیلی باحاله قراره فردا با بچه ها بریم شما هم میاین؟
سوهی: خب راستش لیا رفته آلمان اگه حوصلم گرفت میام
بورام:اوا چرا رفته
سوهی: قضیه مفصله بعدا بهت میگم
بورام:اوکی ولی فردا شب بیا تنها میخوای چیکار کنی
سوهی: آخه برادر لیا اومده نمیشه اونو تنها بزارم
بورام:خب بگو اونم بیاد
سوهی: آخه ن....باشه میگم دیگ کاری نداری
بورام:نه دیگ هانی بای
سوهی: بای
.......
شرایط پارت بعد :۱۸لایک😙🌞
رفتم بالا ی لباس خوشگل بودوشیدمش رفتم پایین دیدم کوک با ی تیپ دختر کش وایساده
کوک: وای وای چقد عشق من خوشگل شده
بعد بوسیدم
سوهی:مرسی..مرد منم خوشتیپ شده ندزدنت
کوک: تا تو هستی کسی منو نمیدزده
سوهی: که اینطور
کوک:اوهوم..بریم
بعد رفتیم سوار ماشین شدیم و رفتیم پاساژ ساعت ۱۲ شد که منو رسوند خونه و رفت کلید رو انداختم رفتم تو ی کت کرمی که میخورد مردانه باشه یاخدا نکنه دزد اومده که یهو ی پسر کیوت و خوشتیپ رو دیدم
سوهی: جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
&واییی چرا جیغ میزنی
سوهی: تو کی؟
&من..من برادر لیام تو کی
سوهی: منم سوهی ام تو اینجا چیکار میکنی مگه نمیدونی لیا رفته
&خب من میخواستم سوپرایز ش کنم بدون خبر اومدم بعد لیا بم گف که رفته تو هم نرفتی منم اومدم تو دیگ
سوهی: آها..اسمت چی بود
&جیمین
(سوپرایزززز شخصیت جدیدد😆)
جیمین:اسم تو چیه
سوهی:سوهی..حالا اینا رو ول کن من خیلی گشنمهه غذا بلدی درست کنی
جیمین: آره غذا حاظره
سوهی: وای چه بوی خوبی میدههه
جیمین:آروم بابا
سوهی: گگگگ
بعد شرو کردم تند تند غذا خوردن
چند مین بعد:
سوهی:اخیی دستت طلا خیلی دست پخت خوبه ها
جیمین:میدونم...چجوری این همه رو خوردی اکثرن دخترا خیلی کم میخورن بعد تو کم مونده بود قابلمه رو هم بخوری
سوهی: چیکار کنم خب گشنم بود
که گوشیم زنگ خورد بورام بود
سوهی: الو چطوری هانی
بورام:خوبم نفس تو چطوری
سوهی: خوبم فدات کاری داری؟
بورام:اوهوم....ی رستورانی تازه باز شده دکوراسیون جنگل رو داره خیلی باحاله قراره فردا با بچه ها بریم شما هم میاین؟
سوهی: خب راستش لیا رفته آلمان اگه حوصلم گرفت میام
بورام:اوا چرا رفته
سوهی: قضیه مفصله بعدا بهت میگم
بورام:اوکی ولی فردا شب بیا تنها میخوای چیکار کنی
سوهی: آخه برادر لیا اومده نمیشه اونو تنها بزارم
بورام:خب بگو اونم بیاد
سوهی: آخه ن....باشه میگم دیگ کاری نداری
بورام:نه دیگ هانی بای
سوهی: بای
.......
شرایط پارت بعد :۱۸لایک😙🌞
۶.۹k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.