مادرم می گفت

مادرم می گفت
سرت به کار خودت باشد
و من سرم به کارم بود
سرم به کار خودم بود
که نفهمیدم تو عاشقم هستی
سرم به کارم بود
که نفهمیدم مادر بیمار است
پدر پیر شده
و درخت گوشه ی حیاط میوه نمی دهد!
حالا زنی کاملم
از بیست سالگی برگشته ام
که جواب سلامت را بدهم
ولی...
تو رفته ای
مادر مرده
و جهان از کنارم گذشته است!
،
فریال_معین
دیدگاه ها (۲)

پاییز جان تا میتوانی زرد شو ‌نارنجی شواصلا رنگ به رنگ شو انا...

چه خبر؟حال چشم هایت خوب است؟!هنوز وقت خندیدن بادام شیرین تع...

مادربه خطوط صورتش که دقیق می شدممی فهمیدم که تا به حال هیچ و...

هیچ وقت عاشق نشو وابسته نشو دل نبند چرا؟چون مثل من میشی حالا...

پارت ۷۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط