در حمام سایه خودم را بدیوار خیس عرق کرده دیدم ...
در حمام سایه خودم را بدیوار خیس عرق کرده دیدم ...
دیدم من همانقدر نازک و شکننده بودم ،
که ده سال قبل وقتی که بچه بودم ...
حس کردم که زندگی من همه اش مثل یک سایه سرگردان ،
سایه های لرزان روی دیوار حمام بی معنی و بی مقصد گذشته است ...
ولی دیگران سنگین ،
محکم و گردن کلفت بودند ...
لابد سایه آنها بدیوار عرق کرده حمام ،
پُر رنگ تر و بزرگتر می افتاده ...
و تا مدتی اثر خودش را باقی میگذاشت ،
در صورتیکه سایه من خیلی زود پاک میشد ...
#بوف_کور
#صادق_هدایت
دیدم من همانقدر نازک و شکننده بودم ،
که ده سال قبل وقتی که بچه بودم ...
حس کردم که زندگی من همه اش مثل یک سایه سرگردان ،
سایه های لرزان روی دیوار حمام بی معنی و بی مقصد گذشته است ...
ولی دیگران سنگین ،
محکم و گردن کلفت بودند ...
لابد سایه آنها بدیوار عرق کرده حمام ،
پُر رنگ تر و بزرگتر می افتاده ...
و تا مدتی اثر خودش را باقی میگذاشت ،
در صورتیکه سایه من خیلی زود پاک میشد ...
#بوف_کور
#صادق_هدایت
۸.۵k
۰۳ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.