Coming soon;
Coming soon;
داستان درباره دختری که از همه جا رونده، تک تنها در حال دست پنجه نرم کردن با فراز و نشیبهای زندگیشه. دختری که چیزی از بچگیش به یاد نداره و نمیدونه تو کدوم فصل از سال به دنیا اومده. ولی هر موقع که بتونه گوشهای رو گیر میاره تا خودش رو با رها کردن اشکهاش خالی کنه. حالا چی میشه که خدای آب، جیمین که به فرشتههای ماننده، وقتی حوصلش سر رفته این دختر رو ببینه. دلش از شدت همدری مچاله بشه و فقط به خاطر اون دختر، کاری کنه وسط تابستون براش بارونی که اون شهر تا به حال مثلش رو ندیده، شروع به باریدن کنه. تا فقط اون دختر تنها اشک نریزه.
داستان درباره دختری که از همه جا رونده، تک تنها در حال دست پنجه نرم کردن با فراز و نشیبهای زندگیشه. دختری که چیزی از بچگیش به یاد نداره و نمیدونه تو کدوم فصل از سال به دنیا اومده. ولی هر موقع که بتونه گوشهای رو گیر میاره تا خودش رو با رها کردن اشکهاش خالی کنه. حالا چی میشه که خدای آب، جیمین که به فرشتههای ماننده، وقتی حوصلش سر رفته این دختر رو ببینه. دلش از شدت همدری مچاله بشه و فقط به خاطر اون دختر، کاری کنه وسط تابستون براش بارونی که اون شهر تا به حال مثلش رو ندیده، شروع به باریدن کنه. تا فقط اون دختر تنها اشک نریزه.
۱.۱k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.