پارت ۲
پارت ۲
ـ یا چوی یونجون دقیقا چه غلطی میکنی ؟
درحالی که با احتیاط لیوان بزرگ پر از مشروب رو توی سینی میگذاشت ناخودآگاه زبونش از دهنش
بیرون زد و با هول جواب داد :
یونجون : االن میام آقا ...
سینی رو برداشت و بعد از راست کردن کمرش با احتیاط به سمت میز مشتری به راه افتاد ، مودبانه لیوان
رو روی میز گذاشت و بعد از تعظیم کوتاهی برگشت پشت پیشخوان ..
دست هاش رو به میز پیشخوان تکیه داد و سرش رو پایین انداخت تا نفسی تازه کنه ، بعد از بیرون دادن
نفسش آروم سرش باال اومد و به بومگیویی که بهش خیره شده بود نگاهی انداخت ، لبخندی زد و این
باعث شد چهره ی نگران بومگیو هم جاش رو به یه لبخند معصوم بده
صدای ضعیف و آرومش تویگوش های یونجون پیچید :
بومگیو : هیونگ امروز خیلی خسته شدی ..
یونجون : هوم ، به طرز عجیبی با اینکه وسط هفته ست امروز مشتری زیاد داشتیم
بومگیو : شاید چون شنیدن کی قراره بیاد بار
یونجون : فرد خاصی قراره بیاد ؟ چرامن خبر ندارم ؟
بومگیو خندید وگفت :
بومگیو : چون همیشه یا در حال اینطرف و اونطرف دویدنی یا خوابی ..
یونجون هم خندید و پرسید :
یونجون : حاالکی هست ؟
بومگیو : چوی سونگیل ، رئیس شرکت دی ام ال
یونجون : همونکه مال ماشینه ؟
بومگیو خندید و جواب داد :
بومگیو : شرکت خودرو سازیه هیونگ
پشت چشمی نازککرد وگفت :
یونجون : حاال هر چی .. مهم اینه که من نمیشناسمش
بومگیو : چجوری نمیشناسیش ؟ میگن پولدارترین فردکره ایه
ـ یا چوی یونجون دقیقا چه غلطی میکنی ؟
درحالی که با احتیاط لیوان بزرگ پر از مشروب رو توی سینی میگذاشت ناخودآگاه زبونش از دهنش
بیرون زد و با هول جواب داد :
یونجون : االن میام آقا ...
سینی رو برداشت و بعد از راست کردن کمرش با احتیاط به سمت میز مشتری به راه افتاد ، مودبانه لیوان
رو روی میز گذاشت و بعد از تعظیم کوتاهی برگشت پشت پیشخوان ..
دست هاش رو به میز پیشخوان تکیه داد و سرش رو پایین انداخت تا نفسی تازه کنه ، بعد از بیرون دادن
نفسش آروم سرش باال اومد و به بومگیویی که بهش خیره شده بود نگاهی انداخت ، لبخندی زد و این
باعث شد چهره ی نگران بومگیو هم جاش رو به یه لبخند معصوم بده
صدای ضعیف و آرومش تویگوش های یونجون پیچید :
بومگیو : هیونگ امروز خیلی خسته شدی ..
یونجون : هوم ، به طرز عجیبی با اینکه وسط هفته ست امروز مشتری زیاد داشتیم
بومگیو : شاید چون شنیدن کی قراره بیاد بار
یونجون : فرد خاصی قراره بیاد ؟ چرامن خبر ندارم ؟
بومگیو خندید وگفت :
بومگیو : چون همیشه یا در حال اینطرف و اونطرف دویدنی یا خوابی ..
یونجون هم خندید و پرسید :
یونجون : حاالکی هست ؟
بومگیو : چوی سونگیل ، رئیس شرکت دی ام ال
یونجون : همونکه مال ماشینه ؟
بومگیو خندید و جواب داد :
بومگیو : شرکت خودرو سازیه هیونگ
پشت چشمی نازککرد وگفت :
یونجون : حاال هر چی .. مهم اینه که من نمیشناسمش
بومگیو : چجوری نمیشناسیش ؟ میگن پولدارترین فردکره ایه
۲.۴k
۰۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.