کشتینم
کشتینم
که حرفش با برخورد لبای ته رو لباش نصفه موند
یون که تو اون موقعیت نمیدونست چیکار کنه پس هیچکاری نکرد تهیونگ لبای یون رو وحشیانه مک میزد و پس از چند دقیقه به علت نفس تنگی جداشد و برای چند ثانیه با یون چشم تو چشم شد
یون با یک عالمه علامت سوال تو ذهنش بدونه اینکه چیزی بگه رفت پایین
[اسلایددوم کاتسومی،سوم سوآ چهار یون]
یون ویو:
اون منو بوسید...؟
ولی چرا،چرااااااااا انقدر قلبم تند میزنه چه مرگت شده
اون ....اون که از من بدش میومد چرا منو بوسید
کاتسومی:هویییی...بادوم اگه فکرات تموم شد سوارشو بریم
یون:اوکی سوار شدم ولی هنوز ذهنم درگیر بود
رسیدیم بار رفتیم و سر یکی از میزا نشستیم گارسون:چی میل دارید
هرسه:الکل ⁵⁰ درصدگارسون:اوکی
ته ویو:
چرا اون کارو با یون کردم اخه من که دوسش نداشتم ولی واقعا حس خوبی بود وای اون چشماش خدااا اونا خیلی خوشگلن وایی هروقت بهش نگا میکنم قلبم تند میزنه
غرق افکارم بودم که یهو گوشیم زنگ خورد
سوجون بود
ته:چته؟سوجون:مییای بریم باره همیشگی؟
ته:خودت که میدونی پایم سوجون:پس اماده باش. میام دنبالت
(ویو ادمین گلتون که خیلی خوبه پارتارو زود زود میزاره)
یون بلند شد و خواست بره دستشویی که تو دست شویی یه پسری جلوشو گرفت
یون:یااااا...حواست هس کجا میای؟(با حالت مستی)
پسره:خوشگل خانم نظرت چیه امشب باهم بگذرونیم؟
یون:گ...گم ش..!شو عوضی یه...یه اشغال
ته ویو:رفتیم بار همیشگی میخواستم برم دستشویی که یه پسره ای داشت دنبال یه دختر میرفت اون....اون....یون بود دنبالش رفتم
اون عوضی میخ است به یون دس بزنه نتونستم تحمل کنم و گرفتم زدمش و دست یون رو گرفتم وبردم بیرون و انداختم تو ماشین و رفتیم عمارت خودم رسیدیم از ماشین پیادش کردم و بردمش تو خونه بعدش انداختمش رو تخت و ....وووو.......
منتظر پارت بعدی باشین😃
که حرفش با برخورد لبای ته رو لباش نصفه موند
یون که تو اون موقعیت نمیدونست چیکار کنه پس هیچکاری نکرد تهیونگ لبای یون رو وحشیانه مک میزد و پس از چند دقیقه به علت نفس تنگی جداشد و برای چند ثانیه با یون چشم تو چشم شد
یون با یک عالمه علامت سوال تو ذهنش بدونه اینکه چیزی بگه رفت پایین
[اسلایددوم کاتسومی،سوم سوآ چهار یون]
یون ویو:
اون منو بوسید...؟
ولی چرا،چرااااااااا انقدر قلبم تند میزنه چه مرگت شده
اون ....اون که از من بدش میومد چرا منو بوسید
کاتسومی:هویییی...بادوم اگه فکرات تموم شد سوارشو بریم
یون:اوکی سوار شدم ولی هنوز ذهنم درگیر بود
رسیدیم بار رفتیم و سر یکی از میزا نشستیم گارسون:چی میل دارید
هرسه:الکل ⁵⁰ درصدگارسون:اوکی
ته ویو:
چرا اون کارو با یون کردم اخه من که دوسش نداشتم ولی واقعا حس خوبی بود وای اون چشماش خدااا اونا خیلی خوشگلن وایی هروقت بهش نگا میکنم قلبم تند میزنه
غرق افکارم بودم که یهو گوشیم زنگ خورد
سوجون بود
ته:چته؟سوجون:مییای بریم باره همیشگی؟
ته:خودت که میدونی پایم سوجون:پس اماده باش. میام دنبالت
(ویو ادمین گلتون که خیلی خوبه پارتارو زود زود میزاره)
یون بلند شد و خواست بره دستشویی که تو دست شویی یه پسری جلوشو گرفت
یون:یااااا...حواست هس کجا میای؟(با حالت مستی)
پسره:خوشگل خانم نظرت چیه امشب باهم بگذرونیم؟
یون:گ...گم ش..!شو عوضی یه...یه اشغال
ته ویو:رفتیم بار همیشگی میخواستم برم دستشویی که یه پسره ای داشت دنبال یه دختر میرفت اون....اون....یون بود دنبالش رفتم
اون عوضی میخ است به یون دس بزنه نتونستم تحمل کنم و گرفتم زدمش و دست یون رو گرفتم وبردم بیرون و انداختم تو ماشین و رفتیم عمارت خودم رسیدیم از ماشین پیادش کردم و بردمش تو خونه بعدش انداختمش رو تخت و ....وووو.......
منتظر پارت بعدی باشین😃
۶.۹k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.