زخم کهنه

زخم کهنه
پارت ۴

چون پدرش بعضی وقتها توی مستی خطرناک میشد و دست به شکستن وسایل و شیشه ها میکرد گاهی از خود بیخود میشد و میترسید بهش حمله کنه برای همین غرغرهای مینسو رو تحمل میکرد . مینسو همیشه هم اینقدر بداخلاق نبود. گاهی مهربون هم میشد امروز معلوم بود پروژهاش خوب نرفته که اینطوری پاچهی همه رو میگرفت اما زورگوییش
خوب نرفته که اینطوری پاچهی همه رو میگرفت اما زورگوییش همیشه روی اعصاب سومین بود و اصلا دلیل نمیشد سومین از ضعیف بودن خودش متنفر نباشه. بی حوصله مشغول کارش بود و بعد از چند ساعت خرحمالی در باز شد و جفتشون چشمهاشونو توی کاسه چرخوندند. اما برخلاف انتظار مینسو با نیشخندی گشاد بیرون اومد و دختر و پسر نوجوان فهمیدند که پروژهش موفقیت آمیز بوده. سومین پوزخند حرصی ای زد و نفس راحتی کشید. یی جونگ گفت: دان ؟ (Done) مینسو خندید : يسسسس بیبی! یی جونگ هم خندید. سومین بیواکنش به کارش ادامه داد و وقتی دستی دور گردنش حلقه شد سرش رو بالا گرفت و به نیش باز برادرش خیره موند: خواهر کوچولوی من نمیخواد حسابشو چک کنه ؟ بهرحال اونا مال من نیستن! برای چی چک کنم؟ مینسو لبهاشو آویزون کرد: خب همهی زحمتارو میکشم. توفع نداری که همه رو دو دستی تقدیم تو کنم که ؟ یعنی داری پول هایی که بهت میدمو نادیده میگ گیری؟ سومین لبهاشو روی هم فشار داد : نه ممنون مینسو خندهای کرد و گفت: خب وقت انتقاله! و برگشت داخل اتاق و اینبار پیجونگ هم همراهش رفت. سومین همونجا پشت میز نشست و آه کشید ...
و برگشت داخل اتاق و اینبار پیجونگ هم همراهش رفت. سومین همونجا پشت میز نشست و آه کشید ... دلش میخواست خودش رو از این دزدیهای ماهرانه اون پسر نجات بده اما نمیدونست !چچوری پای خودش هم بدجور گیر بود . نمیتونست فرار کنه و نمیدونست مینسو قراره چه واکنشی نشون بده ! برای بار چندهزارم از ضعف خودش متنفر شد ( )• بعداز تعطیل شدن و راه افتادن بی هیچگونه اشتیاقی به سمت خونهی مینسو_البته اسمشو خونه نمیشد گذاشت ، وقتی معدهش آلارم ضعف داد به شکلات تلخ کوچیک از تهش کیفش برداشت و باز کرد و گوشه ی لپش انداخت گذاشت کم کم آب بشه و حداقل طعم تلخ و شیرین شکلات کمی اخمهای ناخودآگاهش رو از هم باز کرد. یی جونگ صبح مدرسه نبود و اوپا هم که اصولا مدرسه اومدنش تفریحی بود و فقط چون باهوش بود و نمره هاش خوب بود خیلی بهش گیر نمیدادن اما یی جونگ پسر درسخون ،
دیدگاه ها (۱)

زخم کهنه پارت ۵ مهربون و پرتلاشی بود و مدرسه نیومدن امروزش ...

زخمه کهنه پارت ۶ هنوز تجزیه و تحلیلش ادامه داشت که در باز شد...

زخم کهنه پارت. ۳ ۴ و گفت: دفعه ی بعد مهمون من ! یی جونگ لبخن...

زخم کهنه پارت ۲ بود ! احساس هیولا بودن رهاش نمیکرد اما ضعیف...

زخم کهنه پارت ۹ انداخت اما سومین اهمیتی .نداد مرد نیم نگاه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط