رمان هم خونه های ما
«رمان هم خونه های ما»
پارت:۵
رزی رفت در رو باز کنه ولی وقتی در رو باز کرد،کسی رو دید که هیچ وقت دلش نمیخواست ببینه
*:کی بود
بچه ها با سرعت زیادی میرن ببینن کی امده
^:چی..یو..یونا«یونا همکلاسی زمان دبیرستان دخترا بود و همیشه یواشکی برای جنی،جیسو و لیسا قلدری میکرد و اونا رو کتک میزد تا اینکه یه روز رزی میفهمه و میره و میزنه تو گوش دختره و باهاش دعوا میکنه،دختره هم دیگه جرعت نمیکنه بچه ها رو ازار بده»
بچه ها بعد از اینکه یونا رو دیدن خاطرات قدیم از جلو چشماشون رد شد و اشک تو چشمای همشون جمع شد
+:چی میخوای«اشاره به یونا»
یونا:خانم دیوونه«اشاره به رزی» تو راجب من شایعه پخش کردی،اره
+:چه شایعه ی،راجب چی حرف میزنی
یونا:خودت رو به اون را نزن،تو گفتی،من میدونم،«پسرا رو میبینه»اونا کی هستن،ولش کن اصلا مهم نیست
یهو یونا شروع میکنه به رزی بدو بیراه گفتن
یونا:تو دیوونه ای ،روانی،عوضی....
یهو رزی اعصابش بهم میریزه و با سرعت زیادی میزنه تو گوش یونا
یونا:چطور جرعت میکنی عوضی
یهو جنی شروع میکنه و موهای یونا رو میکشه و جنی،رزی و یونا شروع به دعوا کردن میکنن
یونا:موهای منو نکش«با جیغ»
+: چطور جرعت میکنی
*:روانی«روبه یونا،با جیغ»
-:بیاین جداشون کنید«با ترس»
بعد پسر ها با سرعت میان و با هر زحمتی که شده جداشون میکنن و یونا رو بیرون میکنن
^:بیاین ببینم«رو به جنی و رزی»وای نگاه کن چه بلایی سر خودشون اوردن،چقدر صورتتون زخم شده،بیاین بشینین تا جعبه کمک های اولیه رو بیارم
رزی و جنی سرشون رو پایین انداختن و ناراحت بودن و هم زمان بدنشون درد میکرد
^:جعبه ی کمک های اولیه رو اوردم...ولی من که بلد نیستم باهاش کار کنم«رو به جیسو میکنه» تو بلدی
-:نه
جونکوک:منو تهیونگ بلدیم
-:خب،خیلی هم خوب،میشه زخمشون رو درمان کنید
تهیونگ:بله،حتما
تهیونگ و جونکوک امدن و شروع کردن به خوب کردن زخم ها،جونکوک زخم جنی رو درمان میکرد،تهیونگ هم زخم رزی رو
تهیونگ:الان اینو که بزنم به زخمت یکم میسوزه«رو به رزی»
+:اییییییییی..خیلی میسوزه نه یکم
تهیونگ:الان تموم میشه
جونکوک هم به همون روش زخم های جنی رو خوب میکنه و بعد از جیغ و داد های فراوان جنی و رزی، پانسمان زخم هاشون تموم میشه
+:ممنونم ازتون
-:منم ممنونم
«۵دقیقه بعد»
یهو رزی از سر جاش با سرعت بلند شد و به سمت اشپزخونه رفت و در یخچال رو باز کرد و کلی سوجو از توش بیرون اورد
+:نظرتون چیه از اینا بنوشیم
*:موافقم
نظر شما چیه«رو به پسرا»
پسرا سری به نشونه ی موافقط تکون دادن
+:خب پس بیاین بریم پشت بوم .....
پارت:۵
رزی رفت در رو باز کنه ولی وقتی در رو باز کرد،کسی رو دید که هیچ وقت دلش نمیخواست ببینه
*:کی بود
بچه ها با سرعت زیادی میرن ببینن کی امده
^:چی..یو..یونا«یونا همکلاسی زمان دبیرستان دخترا بود و همیشه یواشکی برای جنی،جیسو و لیسا قلدری میکرد و اونا رو کتک میزد تا اینکه یه روز رزی میفهمه و میره و میزنه تو گوش دختره و باهاش دعوا میکنه،دختره هم دیگه جرعت نمیکنه بچه ها رو ازار بده»
بچه ها بعد از اینکه یونا رو دیدن خاطرات قدیم از جلو چشماشون رد شد و اشک تو چشمای همشون جمع شد
+:چی میخوای«اشاره به یونا»
یونا:خانم دیوونه«اشاره به رزی» تو راجب من شایعه پخش کردی،اره
+:چه شایعه ی،راجب چی حرف میزنی
یونا:خودت رو به اون را نزن،تو گفتی،من میدونم،«پسرا رو میبینه»اونا کی هستن،ولش کن اصلا مهم نیست
یهو یونا شروع میکنه به رزی بدو بیراه گفتن
یونا:تو دیوونه ای ،روانی،عوضی....
یهو رزی اعصابش بهم میریزه و با سرعت زیادی میزنه تو گوش یونا
یونا:چطور جرعت میکنی عوضی
یهو جنی شروع میکنه و موهای یونا رو میکشه و جنی،رزی و یونا شروع به دعوا کردن میکنن
یونا:موهای منو نکش«با جیغ»
+: چطور جرعت میکنی
*:روانی«روبه یونا،با جیغ»
-:بیاین جداشون کنید«با ترس»
بعد پسر ها با سرعت میان و با هر زحمتی که شده جداشون میکنن و یونا رو بیرون میکنن
^:بیاین ببینم«رو به جنی و رزی»وای نگاه کن چه بلایی سر خودشون اوردن،چقدر صورتتون زخم شده،بیاین بشینین تا جعبه کمک های اولیه رو بیارم
رزی و جنی سرشون رو پایین انداختن و ناراحت بودن و هم زمان بدنشون درد میکرد
^:جعبه ی کمک های اولیه رو اوردم...ولی من که بلد نیستم باهاش کار کنم«رو به جیسو میکنه» تو بلدی
-:نه
جونکوک:منو تهیونگ بلدیم
-:خب،خیلی هم خوب،میشه زخمشون رو درمان کنید
تهیونگ:بله،حتما
تهیونگ و جونکوک امدن و شروع کردن به خوب کردن زخم ها،جونکوک زخم جنی رو درمان میکرد،تهیونگ هم زخم رزی رو
تهیونگ:الان اینو که بزنم به زخمت یکم میسوزه«رو به رزی»
+:اییییییییی..خیلی میسوزه نه یکم
تهیونگ:الان تموم میشه
جونکوک هم به همون روش زخم های جنی رو خوب میکنه و بعد از جیغ و داد های فراوان جنی و رزی، پانسمان زخم هاشون تموم میشه
+:ممنونم ازتون
-:منم ممنونم
«۵دقیقه بعد»
یهو رزی از سر جاش با سرعت بلند شد و به سمت اشپزخونه رفت و در یخچال رو باز کرد و کلی سوجو از توش بیرون اورد
+:نظرتون چیه از اینا بنوشیم
*:موافقم
نظر شما چیه«رو به پسرا»
پسرا سری به نشونه ی موافقط تکون دادن
+:خب پس بیاین بریم پشت بوم .....
- ۲.۸k
- ۰۹ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط