سناریو درخواستی

وقتی دارین دعوا میکنین ک میگن ازت متنفرم ا.ت و تو میگی عالیه..... پدر مادرم دوستام فامیلام ازم متنفر بودن حالا توهم اضافه شدی و میری تو اتاق و گریه میکنی

نامی:تازه میفهمه چی گفته و میاد پشت در اتاق میشنه و سعی میکنه از دلت در بیاره


جین :برای اینکه از دلت در بیاره برات یه عالمه غذای خوشمزه درست میکنه


شوگا:(میاد میشینه پشت در )ا/ت عزیزم پیشی کوچولوم ببخشید مگه من میشه از نفسم متنفر باشم قهر نکن دیگه من همین طوری یه چیز گفتم


جیهوپ :میاد پشت در اونم مثل تو گریه میکنه و میگه سانشاینم از دست من ناراحت نباش همین جوری گفتم من از صمیم قلب عاشقتم


جیمین:عشقم اگه ناراحت شدی بیا بریم طلاق بگیریم
ا/ت:(شوکه از حرفی که زده)باشه بریم
توی راه بجای محضر میبرتت شهربازی
ا/ت:اینجا کجاست قرار بود بریم محضر
جیمین:دروگفتم خانم خوشگله اگه میگفتم که میخوام ببرمت شهربازی که نمیومدی


تهیونگ:بیب گریه نکن قلبم میشکنه
ا/ت:خفه شو(هوی ا/ت خر مراقب حرف زدنت باش هی هیچی نمیگم )
تهیونگ :سوکت میکنه
ا/ت:چرا چیزی نمیگی
تهیونگ :خودت گفتی خفه شم
در اتاق باز میشه قبل از لینکه ا/ت بخواد حرفی بزنه تهیونگ لباشو میبوسه


جونگ کوک:ا/ت پاشو برام شیرموز درست کن خودتو لوس نکن
ا/ت:تو هم که فقط منو برای شیرموزت میخوای
جونگ کوک :خب چی بگم بگم که از روی عصبانیت این حرف روزدم چی بگم بگم ببخشید اینارو بگم باهام اشتی میکنی
دیدگاه ها (۰)

سناریو درخواستی

سناریو درخواستی

سناریو درخواستی

وقتی تنبیهت کردن و الان درد داری(چون لباس باز پوشیده بودی)نا...

فیک مافیای سیاه من part 3

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط