Crazy over you🖤✨
Crazy over you🖤✨
ᴾᵃʳᵗ¹⁰🌕✨
دیوانه تو🖤
_اره توت فرنگی نمیترسی!
+اصلا این مهمونی برای چیه؟
_برای ادغام شرکت یکی از نزدیکامه
+اوهوم، میگم من میرم رست شویی یکم به صورتم اب بزنم
_اوکی زود برگرد
+هوم
رفتم به سخت دستشویی
+واو چه قشنگهههه با اینه باید عکس گرفت گوشیمو در اوردم و چنتا عکس از خودم گرفتم و اپلودش کردم تو اینستام خوب راستش من کم فعالیت میکردم ولی مردم زیاد عکسامو لایک میکردن واسه هپین سریع پر شدش رفتم کامنتارو بخونم که لبختدم خشک شد
کامنت
《ا.ت مراقب باش یه مردی از بشت بهت نگاه میکنه به پشتت نگاه نکن》
《تروخدا مراقبت باش بنظر نمیاد دوست پسرت باشه مسخصه قصد بدی داره》
《پسرای امروزی همشون عوضین!》
و کلی کامنت دیگه.....
ترسیده بودم
اروم رفتم تو پیامک و به تهیونگ پیام دادم که دیدم مرده خیلی اروم وارد دست شویی شد لبختد بدی رو لبش بود
داشتم نوشیدنیمو میخوردم که برای گوشیم پیامک اومد
پیامک از ا.ت بود با شادی بازش کردم
که از جام بلند شدم
*:هی کجا میرین اقای کیم؟؟
_من الان برمیگردم
رفتم سمت دستشویی چشمام بسته بود و داشتم میگفتم
_ا.ت نگران نباش من اینجام!
چشمامو باز کردم
_ا.ت؟
_ا.ت کجایی این که شوخی نیست؟؟
رفتم جلو تر کیف ا.ت رو میز بود ولی خوده ا.ت نبود....
داشتم میگشتم که پیامک اومد
《اگر ا.تو میخوای باید بیای اینجا زود باش چون قول نمیدم کاریش نداشته باشم!》
و بعدش یه عکس که دور ا.ت کلی مرد های بزرگ بودن ترس گرفتم شماررو دادم به زیر دستام که اطلاعاتشو در بیارن و خودم رفتم به اون ادرس.....
پایان
بد شد نه؟🌚بگین خوب شد بگین بد شد میزنمتون👩🏻🦯
ᴾᵃʳᵗ¹⁰🌕✨
دیوانه تو🖤
_اره توت فرنگی نمیترسی!
+اصلا این مهمونی برای چیه؟
_برای ادغام شرکت یکی از نزدیکامه
+اوهوم، میگم من میرم رست شویی یکم به صورتم اب بزنم
_اوکی زود برگرد
+هوم
رفتم به سخت دستشویی
+واو چه قشنگهههه با اینه باید عکس گرفت گوشیمو در اوردم و چنتا عکس از خودم گرفتم و اپلودش کردم تو اینستام خوب راستش من کم فعالیت میکردم ولی مردم زیاد عکسامو لایک میکردن واسه هپین سریع پر شدش رفتم کامنتارو بخونم که لبختدم خشک شد
کامنت
《ا.ت مراقب باش یه مردی از بشت بهت نگاه میکنه به پشتت نگاه نکن》
《تروخدا مراقبت باش بنظر نمیاد دوست پسرت باشه مسخصه قصد بدی داره》
《پسرای امروزی همشون عوضین!》
و کلی کامنت دیگه.....
ترسیده بودم
اروم رفتم تو پیامک و به تهیونگ پیام دادم که دیدم مرده خیلی اروم وارد دست شویی شد لبختد بدی رو لبش بود
داشتم نوشیدنیمو میخوردم که برای گوشیم پیامک اومد
پیامک از ا.ت بود با شادی بازش کردم
که از جام بلند شدم
*:هی کجا میرین اقای کیم؟؟
_من الان برمیگردم
رفتم سمت دستشویی چشمام بسته بود و داشتم میگفتم
_ا.ت نگران نباش من اینجام!
چشمامو باز کردم
_ا.ت؟
_ا.ت کجایی این که شوخی نیست؟؟
رفتم جلو تر کیف ا.ت رو میز بود ولی خوده ا.ت نبود....
داشتم میگشتم که پیامک اومد
《اگر ا.تو میخوای باید بیای اینجا زود باش چون قول نمیدم کاریش نداشته باشم!》
و بعدش یه عکس که دور ا.ت کلی مرد های بزرگ بودن ترس گرفتم شماررو دادم به زیر دستام که اطلاعاتشو در بیارن و خودم رفتم به اون ادرس.....
پایان
بد شد نه؟🌚بگین خوب شد بگین بد شد میزنمتون👩🏻🦯
۱۱.۸k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.