بلک رز part 39
دیوید: آروم باش پیشی کوچولو فقط واسه یه شب میخوامش ...
من که توی شک حرفاشون بودم با صدای جیمین ،
بیشتر رفتم توی شک ، مشتشو محکم رویه میز کوبید .
اخماش وحشتناک توی هم بود.
جیمین: با خودت چی فکر کردی عوضی ؟
فکر کردی میزارم پایه همچنین شرطی بیاد وسط ؟
دیوید با خنده سمت جیمین گفت ،
دیوید: به به عروس خانونم دهن وا کردن
نینگ با لحن شیطونی گفت،
نینگ: چه غیرتی ام شده بچه
از جایی که همیشه دوست داشتم با جیمین لج کنم
و رو اعصابش راه برم از جام بلند شدم و دستامو کوبیدم روی میز ...
رزی : شرط رو قبول میکنیم
جیمین عصبی گفت،
جیمین: چی داری میگی چهیونگ
خیلی کم پیش میومد اسم کره ایمو صدا بزنه ... مشخص بود که عصبیه ...
رزی: به تو ربطی نداره تو کارای من دخالت نکن
خواست چیزی بگه که دیوید پرید وسط ،
دیوید : پس بازی شروعه یوجی کارتا رو پخش کن .
سر جام نشستم به چشمای خون گرفته جیمین نگاه کردم و پوزخندی زدم .
بازی شروع شد .
دسته اول رو ما بردیم و دسته دوم رو اونا
دست سوم شروع شد . یکم استرس داشتم،
اگه میباختیم باید یه شب کامل خودمو در اختیار دیوید میزاشتم ،
از این وضعیت راضی نبودم ولی گندی بود که خودم زدم .
خودم کسی بودم که شرط رو قبول کرده .
پس باید خودمم پایه عواقبش باشم ،
تهیونگ ، نینگ ، جنی ، یوجی ، دیوید ، جیمین و من بهترین کارتامونو رو کردیم
دست ما جلو بود . نوبت چان بود کارتشو بندازه
چان با نگاه چندش آورش بهم زل زد و کارتشو انداخت وسط ، به کارت نگاه کردم
انگار یه سطل آب یخ ریختن روم
باورم نمیشد آخرین دست رو اونا بردن این یعنی من ...
دیوید زد زیر خنده و از جاش بلند شد
دیوید: این عادلانه نیست خانوم کوچولو؟ ما بردیم پس بهتره با پای خودت بیای پیشم .
بعد دستشو باز کرد و بهم اشاره کرد...
مثل اینکه چاره دیگهای نداشتم، گند زدم باز ،
کاش روبرتو الان اینجا بود و یه درس حسابی به این عوضی میداد ...
لرزون از جام پا شدم ، پیش خودم تکرار میکردم که فقط یه شبه اتفاق بدی نمیوفته .
خواستم برم طرفش که صدای جیمین متوفم کرد
جیمین : گور خودتو کندی دیوید
برای ادامه پارت بعد
۱۷ لایک
من که توی شک حرفاشون بودم با صدای جیمین ،
بیشتر رفتم توی شک ، مشتشو محکم رویه میز کوبید .
اخماش وحشتناک توی هم بود.
جیمین: با خودت چی فکر کردی عوضی ؟
فکر کردی میزارم پایه همچنین شرطی بیاد وسط ؟
دیوید با خنده سمت جیمین گفت ،
دیوید: به به عروس خانونم دهن وا کردن
نینگ با لحن شیطونی گفت،
نینگ: چه غیرتی ام شده بچه
از جایی که همیشه دوست داشتم با جیمین لج کنم
و رو اعصابش راه برم از جام بلند شدم و دستامو کوبیدم روی میز ...
رزی : شرط رو قبول میکنیم
جیمین عصبی گفت،
جیمین: چی داری میگی چهیونگ
خیلی کم پیش میومد اسم کره ایمو صدا بزنه ... مشخص بود که عصبیه ...
رزی: به تو ربطی نداره تو کارای من دخالت نکن
خواست چیزی بگه که دیوید پرید وسط ،
دیوید : پس بازی شروعه یوجی کارتا رو پخش کن .
سر جام نشستم به چشمای خون گرفته جیمین نگاه کردم و پوزخندی زدم .
بازی شروع شد .
دسته اول رو ما بردیم و دسته دوم رو اونا
دست سوم شروع شد . یکم استرس داشتم،
اگه میباختیم باید یه شب کامل خودمو در اختیار دیوید میزاشتم ،
از این وضعیت راضی نبودم ولی گندی بود که خودم زدم .
خودم کسی بودم که شرط رو قبول کرده .
پس باید خودمم پایه عواقبش باشم ،
تهیونگ ، نینگ ، جنی ، یوجی ، دیوید ، جیمین و من بهترین کارتامونو رو کردیم
دست ما جلو بود . نوبت چان بود کارتشو بندازه
چان با نگاه چندش آورش بهم زل زد و کارتشو انداخت وسط ، به کارت نگاه کردم
انگار یه سطل آب یخ ریختن روم
باورم نمیشد آخرین دست رو اونا بردن این یعنی من ...
دیوید زد زیر خنده و از جاش بلند شد
دیوید: این عادلانه نیست خانوم کوچولو؟ ما بردیم پس بهتره با پای خودت بیای پیشم .
بعد دستشو باز کرد و بهم اشاره کرد...
مثل اینکه چاره دیگهای نداشتم، گند زدم باز ،
کاش روبرتو الان اینجا بود و یه درس حسابی به این عوضی میداد ...
لرزون از جام پا شدم ، پیش خودم تکرار میکردم که فقط یه شبه اتفاق بدی نمیوفته .
خواستم برم طرفش که صدای جیمین متوفم کرد
جیمین : گور خودتو کندی دیوید
برای ادامه پارت بعد
۱۷ لایک
۱۱.۲k
۰۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.