وقتی دوستش داری ولی اون دوسِت نداره
وقتی دوستش داری ولی اون دوسِت نداره
* پنج پارتی
*پارت دوم
همگی رفتیم کلاس رفتم پیش نامجون نشستم
منو دید
نامجون: هوفففف ( کلافه)
استاد وارد شد و درس داد
ات: حالت خوبه( یواش)
نامجون: چرا به من گیر دادی برو دیگه
هیچی نگفتم
کلاس تموم شده بود یه دختر که معلوم بود از ما یه ترم بزرگتره وارد کلاسمون شد
نامجون: اوه پس اومدی بیا بریم
نامی پیش دختره رفت و بغلش کرد
حرصم گرفته بود پس وقتی نامجون از یه دختر تعریف میکرد این بود
رفتم خونه و با حرص کیفمو انداختم رو مبل.
مامان: ات چیزی شده؟!
ات: نه ولش
مامان: دخترم این روزا مراقب خودت باش
ات: چرا !
مامان: توی تلویزیون نشون میداد که چند تا آدمن با تفنگ و اسلحه وارد مدرسه ها میشن و اخاذی میکنن
ات: آه مامان اینا همشون دروغن
مامان: باشه ولی مراقب باش
ات: باشه
رفتم توی اتاقم و باز عکسای جذاب نامی به چشمم خورد
هر چقدر هم منو نادیده میگرفت ولی نمیدونم چرا این قلبم نمی خواست از عاشق بودنش دست بکشه.......
فردا پارت بعدو آپ میکنم ♥️❤️
* پنج پارتی
*پارت دوم
همگی رفتیم کلاس رفتم پیش نامجون نشستم
منو دید
نامجون: هوفففف ( کلافه)
استاد وارد شد و درس داد
ات: حالت خوبه( یواش)
نامجون: چرا به من گیر دادی برو دیگه
هیچی نگفتم
کلاس تموم شده بود یه دختر که معلوم بود از ما یه ترم بزرگتره وارد کلاسمون شد
نامجون: اوه پس اومدی بیا بریم
نامی پیش دختره رفت و بغلش کرد
حرصم گرفته بود پس وقتی نامجون از یه دختر تعریف میکرد این بود
رفتم خونه و با حرص کیفمو انداختم رو مبل.
مامان: ات چیزی شده؟!
ات: نه ولش
مامان: دخترم این روزا مراقب خودت باش
ات: چرا !
مامان: توی تلویزیون نشون میداد که چند تا آدمن با تفنگ و اسلحه وارد مدرسه ها میشن و اخاذی میکنن
ات: آه مامان اینا همشون دروغن
مامان: باشه ولی مراقب باش
ات: باشه
رفتم توی اتاقم و باز عکسای جذاب نامی به چشمم خورد
هر چقدر هم منو نادیده میگرفت ولی نمیدونم چرا این قلبم نمی خواست از عاشق بودنش دست بکشه.......
فردا پارت بعدو آپ میکنم ♥️❤️
۷.۰k
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.