گایز آخرش غمگینه اگه طاقت ندارید نخونید تا بعداً بیاید جر
گایز آخرش غمگینه اگه طاقت ندارید نخونید تا بعداً بیاید جرم بدید
این فیک و به همراه یه گوگولی نوشتم 🫂
دوستون دارم بریم سراغ فیک↓↓❤️
وقتی تو دوستش داری ولی اون دوسِت نداره
*پنج پارتی
*پارت اول
توی اتاقم بودم اتاقم پر از عکس های نامی بود
به معنای واقعی خیلی عاشقش بودم
ولی اون هیچ وقت به من اهمیت نمیداد ولی من با تمام وجودم دوسش داشتم
ما هر دوتامون هم به دانشگاه میرفتیم و اون خیلی خوشتیپ بود برای همین دخترای زیادی دوسش داشتن
آماده شدم و به راه افتادم
به دانشگاه رسیدم
دیدن نامجون داره میره تو دویدم سمتش.... از پشت اروم به کمرش زدم
برگشت ولی وقتی منو دید لبخندش رفت یکم ناراحت شدم ولی به رویه خودم نیاوردم
ا.ت:سلام( لبخند )
نامجون:سلام( سرد)
ا.ت:آمممم زود اومدی
نامجون:باید از تو اجازه بگیرم
ا.ت:نه نه من....
نامجون:ها تو چی
ا.ت:هیچی.... ببخشید مزاحم شدم من میرم
نامجون:ایششش دختره یه چندش مثل کنه به من چسبیده( کمی بلند)
صداشو شنیدم اشک تو چشام جمع شد ولی سریع پارک کردم نمیخوام کسی فکر کنه من ضعیفم.
گفتم شاید از قصد نگفته شاید اتفاق بدی براش افتاده.....
این فیک و به همراه یه گوگولی نوشتم 🫂
دوستون دارم بریم سراغ فیک↓↓❤️
وقتی تو دوستش داری ولی اون دوسِت نداره
*پنج پارتی
*پارت اول
توی اتاقم بودم اتاقم پر از عکس های نامی بود
به معنای واقعی خیلی عاشقش بودم
ولی اون هیچ وقت به من اهمیت نمیداد ولی من با تمام وجودم دوسش داشتم
ما هر دوتامون هم به دانشگاه میرفتیم و اون خیلی خوشتیپ بود برای همین دخترای زیادی دوسش داشتن
آماده شدم و به راه افتادم
به دانشگاه رسیدم
دیدن نامجون داره میره تو دویدم سمتش.... از پشت اروم به کمرش زدم
برگشت ولی وقتی منو دید لبخندش رفت یکم ناراحت شدم ولی به رویه خودم نیاوردم
ا.ت:سلام( لبخند )
نامجون:سلام( سرد)
ا.ت:آمممم زود اومدی
نامجون:باید از تو اجازه بگیرم
ا.ت:نه نه من....
نامجون:ها تو چی
ا.ت:هیچی.... ببخشید مزاحم شدم من میرم
نامجون:ایششش دختره یه چندش مثل کنه به من چسبیده( کمی بلند)
صداشو شنیدم اشک تو چشام جمع شد ولی سریع پارک کردم نمیخوام کسی فکر کنه من ضعیفم.
گفتم شاید از قصد نگفته شاید اتفاق بدی براش افتاده.....
۷.۸k
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.