کم بکوب از هر طرف بر سینه ام سر را دلم

کم بکوب از هر طرف بر سینه ام سر را ، دلم !
باز کن در بی هوایی ، باز کن در را دلم !

چشمه ی چشم مرا با آتشت جوشانده ای
راست میگویی بخشکان گونه ی تر را دلم !

انگ خوردی، چنگ خوردی، زخم خوردی، خون چه بود ؟!
ماجراجویی تو کشت این قلندر را دلم !

ترس رسوایی ندارم هرچه میخواهی بنال
از تو میگیرد غزل عنوان برتر را دلم !

هر دو همزادیم و همراهیم وهم مرگیم نه؟؟
یک برادر میکشد آیا برادر را دلم؟

"عشق را احیا نباید باید از نو آفرید"
آب کن در تارکت قند مکرر را دلم !

خط هفتم غرق شد محض سلامت بادِ تو
نوش جانم ، میروم یک جام دیگر را دلم!

هیچکس آخر نمیماند تو میمانی و من
ثبت کن در خاطرت پیغام آخر را دلم .

#مجتبی_سپید
دیدگاه ها (۱)

بی تو بی تاب ترین پنجره این شهرمبی تو ای کاش ترین حسرتِ یک د...

بوسه ای می خواستم او صد بغل آورده بود ناز شستش از کجا این قد...

‌‌‎ ‌‌‎‌‌.مجال خلوتے پیدا شود از حرف لبریزممنے ڪه در خودم عم...

ياد آن نم نم جانانه ی پاييز بخيروعده ی آخرمان، گر چه غم انگي...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط