استاد کیم فصل

استاد کیم (فصل۲ )
پارت ۹۶

تهیونگ سمته خونه هه رفت و خیلی آروم از میان سالون گذشت
تهیونگ .. اهه شما کجایین بالا که نی خودم رفتم اونجا پس تو سالون هم نی پس تو حیات پشتی
سمته در حیات پشتی رفت و دید اونجا هم نیست عصبی سمته چپ نگاه کرد و مرده را دید که به سمت اش میدوید زود هر دو اسلحه اش را برداشت و به هر دو پاش شلیک کرد و سمت اش با بدو بدو رفت میدونست که نمیمیره پس با خودش برد سمته ون
》》》》》》》》》》》》
تهیان و یون وو وقتی تهیونگ مینو رو برده بود از اتاق بیرون شدن بعدش اون دوتا اومدن همان اتاق فهمیدن که مینو رو بردن پس زود سمته ون مشکی رفتن در هر سه در یک زمان اومدن
یون وو. : تهیونگ مینو
تهیونگ : پیشمه شما خوبین
تهیان : آره خوبیم تو چی
تهیونگ : منم خوبم بیایین کمک کنید اینو ببریم صندوق عقب
یون وو : گایا چی اون کجاست
تهیونگ : پیشه مینو
صدا های ماشین های به گوششون خوردن
تهیونگ: فکر کنم نیروهای اونا اومدن زود باشین
با کمک تهیان و یون وو اون مرده رو تو صندوق عقب گذاشتن
همین که در صندوق عقب رو بستن اونا رو دیدن صدا شلیک اسلحع به گوش‌ان ها خورد
تهیونگ ؛ زود باشیم پیدامون کردن
یون وو تهیان زود سمته در ها رفتن و سوار شدن تهیونگ هم زود سوار شد
تهیونگ : زود باش‌ راه بیافت دیگه
راننده پاش رو گذاشت رو پدال ماشین و به سرعت درش آورد چنان تون می‌رفت که حتی شلیک گلوله ها هم بهش نخورد
تهیونگ نگاهی به مینو انداخت که خواب بود نفس عميقی کشید و ب*وسی رو پیشانی اش گذاشت و در اغوش خودش کشید اش چشم هایش را بست
تهیونگ ... تموم شد دیگه تموم شد مینو پیشمه دیگه نمیزارم از کنارم جم بخوره
پلک های را باز کرد مردمک چشم هایش اوفتاد سمته شکم مینو به شکم اش می‌خورد پنچ ماه اش می‌شده
یون وو : خوب آبجیم
تهیونگ : آره
تهیان: مینو باردار بود
گایا : آره
یون وو عصبی گفت
یون وو: چرا به ما نگفتی
گایا : چون الان فهمیدم
تهیونگ : صورتش مثل کج سفید شده لباس آبی رنگ و خشک شدن
تهیان : همچی خوب میشه تهیونگ خوبی‌ اتش اینکه که پیشته دیگه همسرت پیشته
تهیونگ : درسته پیشمه زندگی تا وقتی امید وارت میکنه که اون امید رو خودت درست کنی و امید خودت رو هیچ وقت از دست ندی درست مثل من که امیدم مینو هستش

@Yonjin953
دیدگاه ها (۶)

استاد کیم (فصل۲ )پارت ۹۷ یون وو چشم اش خورد به بازو تهیونگ و...

استاد کیم (فصل۲ )پارت ۹۸بلخره رسیدن به هتل و از ماشین پیاده ...

استاد کیم (فصل۲ )پارت ۹۵زود از خودش دورش کرد و مچ دست اش را ...

استاد کیم(فصل۲ )پارت ۹۴تهیونگ : دارم میام مینویه من ...بدنه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط