استاد کیم فصل
استاد کیم (فصل۲ )
پارت ۹۸
بلخره رسیدن به هتل و از ماشین پیاده شدن تهیان پیاده شدن و یون وو
یون وو دست اش را دراز کرده تا گایا دست اش را بگیره ولی گایا دست یون وو را نگرفت و دست یون وو در هوا ماند ولی هوایه خودش را جم کرد و از در ماشین کنار رفت تا مینو پیاده شه یون وو زود دست مینو را گرفت
تهیونگ : شما برید بالا منم میام
مینو : چرا با ما نمیایی
تهیومگ : یه کاری دارم انجامش بدم میام تو برو بالا
تهیان : منم میام
تهیونگ : لازم نکرده داداش من شنا برید تو سرده مینو سردش نشه
مینو با نگرانی گفت
مینو: نه تو هم بیا دیگه
تهیونگ : خانم کوچولوم شما برو تو منم میام
مینو : قول
تهیونگ : قول مردونه
مینو همرا با یون وو سمته آسانسور رفتن چندیدن دقیقه گذشت تا آسانسور ایستاد و اون ها از آسانسور به سمته آپارتمان خودشون حرکت کزدن وارد آپارتمان شدن و سمته مبل ها رفت یون وو همچنین دست خواهرش را گرفته بود و گایا کمک اش کرد تا رو مبل بنشینه ...
گایا : خوبی دیگه مینو آره
مینو لبخنده زد
مینو : آره معلومه کع خوبم چیزیم نیست
یون وو لیوان پراز آب را در دستت مینو داد
یون وو : عزیزم لیوان آب بخور
مینو بعد از خوردن آب لیوان را گذاشت رو میز و سرشرا گذاشت رو شانه گایا
مینو: فکردم دیگه تا اخره اومدم اونحا زندگی میکنم بدونه دیدن تهیونگ و بدونه وجود تهیونگ بقیه زندگیم رو اونجا میگذرونم خیلی ترسیده بودم
یون وو : کی ترو...
تهیان با اشاره فهماند تا حرف اش را نگه چون حال مینو کاملا خوبنشده بود حتی نمیتونست حرف بزنه
تهیونگ وارد آپارتمان شد و سمته مبل ها رفت کنار مینو نشست
تهیونگ : خب چرا یه چیزی سفارش نمیدین دارن از گرسنگی میمیرم
مینو سرش را از. رو شانه گایا برداشت و روبه تهیونگ کرد
تهیونگ با چشن های بادامی اش با اون لبخند زیبا اش موهای مشکی رنگ اش رو پیشانیه اش تار تار شده بود
تهیونگ : خانم کوچولوم چی دوست داره
مینو : هرچی باشه
تهیونگ : پیدزا چطوره اونم با سوس مخصوص
مینو : خیلی خوشمزست
یون وو : پس من سفارش میدم
یون وو بعد از برداشتن گوشی اش سمته راه رو رفت
تهیونگ : عشقم ببینم درد که نداری
مینو سری تکون داد به نشانه " نه "
@Yonjin953
بچه ها فاجعه برام پیشاومده یادداشت خام پاک شده همیه فیک های که نوشته بودم پاک شدن گفته بودم که ده پارت میزارم اما نشد امشب براتون میزارم اوکی حمايت فراموش نشه
پارت ۹۸
بلخره رسیدن به هتل و از ماشین پیاده شدن تهیان پیاده شدن و یون وو
یون وو دست اش را دراز کرده تا گایا دست اش را بگیره ولی گایا دست یون وو را نگرفت و دست یون وو در هوا ماند ولی هوایه خودش را جم کرد و از در ماشین کنار رفت تا مینو پیاده شه یون وو زود دست مینو را گرفت
تهیونگ : شما برید بالا منم میام
مینو : چرا با ما نمیایی
تهیومگ : یه کاری دارم انجامش بدم میام تو برو بالا
تهیان : منم میام
تهیونگ : لازم نکرده داداش من شنا برید تو سرده مینو سردش نشه
مینو با نگرانی گفت
مینو: نه تو هم بیا دیگه
تهیونگ : خانم کوچولوم شما برو تو منم میام
مینو : قول
تهیونگ : قول مردونه
مینو همرا با یون وو سمته آسانسور رفتن چندیدن دقیقه گذشت تا آسانسور ایستاد و اون ها از آسانسور به سمته آپارتمان خودشون حرکت کزدن وارد آپارتمان شدن و سمته مبل ها رفت یون وو همچنین دست خواهرش را گرفته بود و گایا کمک اش کرد تا رو مبل بنشینه ...
گایا : خوبی دیگه مینو آره
مینو لبخنده زد
مینو : آره معلومه کع خوبم چیزیم نیست
یون وو لیوان پراز آب را در دستت مینو داد
یون وو : عزیزم لیوان آب بخور
مینو بعد از خوردن آب لیوان را گذاشت رو میز و سرشرا گذاشت رو شانه گایا
مینو: فکردم دیگه تا اخره اومدم اونحا زندگی میکنم بدونه دیدن تهیونگ و بدونه وجود تهیونگ بقیه زندگیم رو اونجا میگذرونم خیلی ترسیده بودم
یون وو : کی ترو...
تهیان با اشاره فهماند تا حرف اش را نگه چون حال مینو کاملا خوبنشده بود حتی نمیتونست حرف بزنه
تهیونگ وارد آپارتمان شد و سمته مبل ها رفت کنار مینو نشست
تهیونگ : خب چرا یه چیزی سفارش نمیدین دارن از گرسنگی میمیرم
مینو سرش را از. رو شانه گایا برداشت و روبه تهیونگ کرد
تهیونگ با چشن های بادامی اش با اون لبخند زیبا اش موهای مشکی رنگ اش رو پیشانیه اش تار تار شده بود
تهیونگ : خانم کوچولوم چی دوست داره
مینو : هرچی باشه
تهیونگ : پیدزا چطوره اونم با سوس مخصوص
مینو : خیلی خوشمزست
یون وو : پس من سفارش میدم
یون وو بعد از برداشتن گوشی اش سمته راه رو رفت
تهیونگ : عشقم ببینم درد که نداری
مینو سری تکون داد به نشانه " نه "
@Yonjin953
بچه ها فاجعه برام پیشاومده یادداشت خام پاک شده همیه فیک های که نوشته بودم پاک شدن گفته بودم که ده پارت میزارم اما نشد امشب براتون میزارم اوکی حمايت فراموش نشه
- ۲۲.۵k
- ۰۶ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط