چند پارتی
چند پارتی (جیمین)
p4
«فردا»
«ات ویو»
دیشب به مامانم اینا گفتم و اونا هم با تعجب اینکه من چطور انقدر یکی رو زود عاشق خودم کردم قبول کردن
قراره امروز ساعت ۳بریم پاساژ تا لباس بخریم
منو مامانم باهم کل پاساژو خریدیم😂(من)
و بعد برگشتیم خونه مامانم داشت برای داماد عزیزش کلی غذا اماده میکرد و خدس بزنید کیو دعوت کردهههههههه
بله عمو رو🤦♀
مهم نیست الان دیگه نمیتونه کاری کنه چون من قرار ازدواج کنم
توی اتاق داشتم قر میدادم که مامانم و بابام درو باز کردن و منو دیدن قیافه ی بابام از صدتا فوش بدتر بود
سکوت همه جا رو فرا گرفته بود تا اینکه مامانم شکستش
م. ات: برو گمشو حموم تیکه لجن مهمون داریم میخوای با این ریخت بیای جلوی شوهرت؟؟
ات: عهههه باشه چرا فوش میدی بی تربیت
م. ات(پوکر)
«بعد حموم»
لباسم رو پوشیدم یه لباس رنگی چون من از مشکی بدم میاد من میکاپ نمیکنم اما این سری فرق میکنه میکاپ ساده اما توی دیدی کردم (فقط جمله بندی) و موهام رو باز گذاشتم
روی خودم ادکلن خالی کردم چون میخواستم بوی خوب بدم
رفتم پابین پیش مامانم دبدم روی میز نزدیک به ۱۰تا غذا هست دهنم باز مونده بود مامانم هیچ وقت از این کارا نمیکرد که الان میکنه
برگشت و نگاهی به من کرد و گفت
م. ات:.....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گایز این چند وقت هی میخواستم پارت بزارم اما نمیتونستم اما بالاخره امتحاناتم تموم شد و میتونم بزارم
p4
«فردا»
«ات ویو»
دیشب به مامانم اینا گفتم و اونا هم با تعجب اینکه من چطور انقدر یکی رو زود عاشق خودم کردم قبول کردن
قراره امروز ساعت ۳بریم پاساژ تا لباس بخریم
منو مامانم باهم کل پاساژو خریدیم😂(من)
و بعد برگشتیم خونه مامانم داشت برای داماد عزیزش کلی غذا اماده میکرد و خدس بزنید کیو دعوت کردهههههههه
بله عمو رو🤦♀
مهم نیست الان دیگه نمیتونه کاری کنه چون من قرار ازدواج کنم
توی اتاق داشتم قر میدادم که مامانم و بابام درو باز کردن و منو دیدن قیافه ی بابام از صدتا فوش بدتر بود
سکوت همه جا رو فرا گرفته بود تا اینکه مامانم شکستش
م. ات: برو گمشو حموم تیکه لجن مهمون داریم میخوای با این ریخت بیای جلوی شوهرت؟؟
ات: عهههه باشه چرا فوش میدی بی تربیت
م. ات(پوکر)
«بعد حموم»
لباسم رو پوشیدم یه لباس رنگی چون من از مشکی بدم میاد من میکاپ نمیکنم اما این سری فرق میکنه میکاپ ساده اما توی دیدی کردم (فقط جمله بندی) و موهام رو باز گذاشتم
روی خودم ادکلن خالی کردم چون میخواستم بوی خوب بدم
رفتم پابین پیش مامانم دبدم روی میز نزدیک به ۱۰تا غذا هست دهنم باز مونده بود مامانم هیچ وقت از این کارا نمیکرد که الان میکنه
برگشت و نگاهی به من کرد و گفت
م. ات:.....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گایز این چند وقت هی میخواستم پارت بزارم اما نمیتونستم اما بالاخره امتحاناتم تموم شد و میتونم بزارم
۷۹۱
۱۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.