هانتر
#هانتر
پارت ۵۳
+ برو تو اشپز خونه خودم صداش میکنم
قدمهاش رو سمت پله ها برد و به طبقه باال رسید...
به دور برش نگاهی انداخت و الرا رو ندید..
+ دختره احمق حتما باالست!چرا باید خودمو خسته کنم؟
صداشو باالبرد و صداش زد : میس الرااا !!
کمی صبر کرد و روی مبل چرمش نشست که صدای پای تند شده ی دختر رو شنید
_ بله
+شام!
_ اوکی
الرا بی توجه به موهای افشونش اخرین پله هارو طی کرد و به سمت پله هایی که به طبقه اول
میخورد قدم برداشت
+ در این حد گستاخی؟
_ جان؟
+ حاال که میبینم مشکل روانی بودنت رو کم کردن شعورت تاثیر داشته
از پایین اومدم باال تا مادمازل رو صدا کنم برای شام اونوقت مادمازل مثل...هوف...کله شو میندازه
پایین و همینجوری میره
_ عام خب.ببخشید؟
+ سعی کن رو شعورت کار کنی چون اصال از این شخصیت خوشم نمیاد ، هرچقدر حاضر
جوابی میکردی و هیچی نمیگفتم ماله قبل ورودت به اینجا بود..وقتی اومدی باید همه چیزو
رعایت کن
پارت ۵۳
+ برو تو اشپز خونه خودم صداش میکنم
قدمهاش رو سمت پله ها برد و به طبقه باال رسید...
به دور برش نگاهی انداخت و الرا رو ندید..
+ دختره احمق حتما باالست!چرا باید خودمو خسته کنم؟
صداشو باالبرد و صداش زد : میس الرااا !!
کمی صبر کرد و روی مبل چرمش نشست که صدای پای تند شده ی دختر رو شنید
_ بله
+شام!
_ اوکی
الرا بی توجه به موهای افشونش اخرین پله هارو طی کرد و به سمت پله هایی که به طبقه اول
میخورد قدم برداشت
+ در این حد گستاخی؟
_ جان؟
+ حاال که میبینم مشکل روانی بودنت رو کم کردن شعورت تاثیر داشته
از پایین اومدم باال تا مادمازل رو صدا کنم برای شام اونوقت مادمازل مثل...هوف...کله شو میندازه
پایین و همینجوری میره
_ عام خب.ببخشید؟
+ سعی کن رو شعورت کار کنی چون اصال از این شخصیت خوشم نمیاد ، هرچقدر حاضر
جوابی میکردی و هیچی نمیگفتم ماله قبل ورودت به اینجا بود..وقتی اومدی باید همه چیزو
رعایت کن
- ۳.۷k
- ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط