رمان رویای من

رمان رویای من

پارت ۷۴

ارسلان، ای خدا رفتم جعبه کمک اولیه اوردم که اگر دستش چیزی شده بود ببندمش

دیانا، روی مبل تازه نشسته بودم که ارسلان قشنگ اومد بغلم قشنگ چسبید بهم باباش رفته بود وسیله هاشو بزاره

ارسلان، نشستم کنارش واقعا درد میکنه

دیانا، به خدا هم درد میکنه هم میسوزه

ارسلان، بیینم هم خراش داشت هم قرمز شده بود دستمو روش کشیدم

دیانا، آخ دست نزن میسوزه

ارسلان، خیلی خوب کوچولو الان درستش میکنم

دیانا، کوچولو عم..... کوچولو خودتی

ارسلان، باشه منم دستشو گرفتم پماد زدم بعد چسب زدم
دیدگاه ها (۸)

رمان رویای من پارت ۷۵دیانا، دست خودم نبود یهو لحنم لوس و نان...

رمان رویای من پارت ۷۶دیانا، لحنم و لوس کردم و سرمو کج کردم و...

رمان رویای من پارت ۷۳ارسلان، عه من به این خوبی دیانا از مهرب...

یوتوب دیانا☺️

عشق غیرممکنp4

قلدر مدرسه ( پارت ۵ )

چندپارتی ☆درخواستی>>>p.4ادامهچندپارتی☆درخواستی>>>p.4اروم گفت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط