پارت پنج
پارت پنج
فلش بک به ۱۸ سال پیش:
تهیونگ ویو:
امروز تولد لینا بود میخواستم سوپرایزش کنم پس رفتم کیک خریدم به خدمتکار ها گفتم خونه رو تمیز کن تزئینش کنن
پرش زمانی به ۱ ساعت بعد:
تهیونگ ویو:
خونه کاراش تموم شد کیک رو گرفتم دستم
به خدمتکار ها گفتم چراغ رو خاموش کنن و بعد چند دقیقه صدای در اومد و برق ها روشن شد با دیدن این صحنه کیک از دستم افتاد امکان نداشت اون داشت بهم خيانت میکرد
_لینا این کیه که داری بوسش میکنی(با بغض)
(لینا@)
@ببین من فقط بخاطر پولت باهات بودم اینم شوهرمه
_گمشو از خونه برو(عربده)
خدمتکارها تعجب کردن چون ارباب بشون برای اولین بار داد زد
(بچه ها تهیونگ اولش مهربون و کیوت بودش)
_وسایلتون رو جمع کنید میخوام بریم اون عمارت توی بوسان
خدمتکار ها که دوباره تعجب کردن ولی این سریع برای چی؟
فلش بک به ۱۸ سال پیش:
تهیونگ ویو:
امروز تولد لینا بود میخواستم سوپرایزش کنم پس رفتم کیک خریدم به خدمتکار ها گفتم خونه رو تمیز کن تزئینش کنن
پرش زمانی به ۱ ساعت بعد:
تهیونگ ویو:
خونه کاراش تموم شد کیک رو گرفتم دستم
به خدمتکار ها گفتم چراغ رو خاموش کنن و بعد چند دقیقه صدای در اومد و برق ها روشن شد با دیدن این صحنه کیک از دستم افتاد امکان نداشت اون داشت بهم خيانت میکرد
_لینا این کیه که داری بوسش میکنی(با بغض)
(لینا@)
@ببین من فقط بخاطر پولت باهات بودم اینم شوهرمه
_گمشو از خونه برو(عربده)
خدمتکارها تعجب کردن چون ارباب بشون برای اولین بار داد زد
(بچه ها تهیونگ اولش مهربون و کیوت بودش)
_وسایلتون رو جمع کنید میخوام بریم اون عمارت توی بوسان
خدمتکار ها که دوباره تعجب کردن ولی این سریع برای چی؟
۳۵۰
۱۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.