My Brother
پارت، 4
جینهو: بیس بیس شما برین تمرینتونو بکنید منم میشینم بازی میکنم
تهیونگ: اههه باشه
ویو جینهو
همه رفتن سراغ تمرینشون منم نشستم با اسباب بازی هایی که نامجون اوپا بهم داده بود بازی میکردم
ویو جیهوپ
بعد از، 6 ساعت تمرین همه مون خسته پرت شدیم روی زمین بعد از چند دقیقه رفتم بیبینم جینهو داره چیکار میکنه که دیدم مثل یه عروسک خوابیده رفتم وسایلمو جمع کردم کیف جینهو هم برداشتم از پسرا خداحافظی کردم جینهو رو بغل کردم و از کمپانی خارج شدم جینهو رو داخل ماشین گذاشتم
حرکت کردیم سمت خونه... وقتی رسیدیم جینهو رو بردم داخل اتاقش اروم لباساشو عوض کردم و گذاشتم بخوابه
خودم رفتم لباسامو عوض کردم و رفتم داخل اشپزخونه تا غذا درست کنم
ویو جینهو
اروم چشمامو باز کردم دید داخل اتاق خودم روی تختم خوابیدم لباسامم عوض شده اروم از تخت اومدم پایین رفتم داخل آشپز خونه که دیدم داداشی داره غذا درست میکنه... رفتم سمتش
جینهو: سلام داداشی
جیهوپ: سلام پرنسس بیدار شدی
جینهو: اوهوم.. غذا چی داریم گشنمه
جیهوپ: بیا بشین کیمچی درست کردم با دوکبوکی و برنج
جینهو: اخ جون
جیهوپ: بفرمایید اینم یه غذای خوش مزه برای خواهر کوچولوم
جینهو: مرسی
جینهو: داداشی.. مامان بابا کی میان
جیهوپ: یک ماه دیگه عزیزه دلم
(پرش به 2 هفته بعد )
جیهوپ: جینهو کجایی.... کجا قایم شدی اها پیدات کردم (شروع میکنه به قلقلک دادن جینهو)
جینهو: اخ اخ داداشی ولم کن 🤣🤣🤣🤣🤣🤣
که یهو گوشی جیهوپ زنگ خورد
جیهوپ: الو
م/ج: سلام پسرم خوبی جینهو خوبه
جیهوپ: سلتم مامان بله ما خوبیم شما خوبین کی میایین
م/ج: ما کارمون زود تموم شده فردا قراره بیاییم
جیهوپ: اومم خوب منتظرتونیم
م/ج: مراقب خودتون باشین خدافظ
جیهوپ: خدافظ
جیهوپ: جینهو مامان لود گفت فردا داره میاد
جینهو: اخ جونننننننن
(پرش به شب موقع خواب)
ویو جینهو
روی تختم دراز کشیده بودم که رعد برق زد منم از ترس بلند شدم رفتم تو اتاق داداشم در زدم که گفت
جیهوپ: بیا تو
جینهو: اممم داداشی میشه امشب پیش تو بخوابم اخه من میترسم
جیهوپ: از چی
جینهو: از رعد برق
جیهوپ: اوممم باشه بیا پیشم
جینهو: داداشی میشه برام داستان بخونی
جیهوپ: چی بخونم؟
جینهو: داستان پری دریایی
جیهوپ: باشه عزیزم
ویوجیهوپ
شروع کردم به خوندن داستان پری دریایی که دیدم جینهو خوابش برده منم کنارش دراز مشیدم بوسه ای روی موهای ابریشمیش گذاشتم و خوابیدم
پرش صبح
ویو جیهوپ
از خواب بیدار شدم صبحونه اماده کردم جینهو رو بیدار کردم تند تند کارمونو انجام دادیم که بریم فرودگاه دنبال مامان بابا
جیهوپ: جینهو بدوو باید سریع بریم
جینهو: بدو داداشییی
🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤
شرط
لایک15
کامنت 6
فالو 3
جینهو: بیس بیس شما برین تمرینتونو بکنید منم میشینم بازی میکنم
تهیونگ: اههه باشه
ویو جینهو
همه رفتن سراغ تمرینشون منم نشستم با اسباب بازی هایی که نامجون اوپا بهم داده بود بازی میکردم
ویو جیهوپ
بعد از، 6 ساعت تمرین همه مون خسته پرت شدیم روی زمین بعد از چند دقیقه رفتم بیبینم جینهو داره چیکار میکنه که دیدم مثل یه عروسک خوابیده رفتم وسایلمو جمع کردم کیف جینهو هم برداشتم از پسرا خداحافظی کردم جینهو رو بغل کردم و از کمپانی خارج شدم جینهو رو داخل ماشین گذاشتم
حرکت کردیم سمت خونه... وقتی رسیدیم جینهو رو بردم داخل اتاقش اروم لباساشو عوض کردم و گذاشتم بخوابه
خودم رفتم لباسامو عوض کردم و رفتم داخل اشپزخونه تا غذا درست کنم
ویو جینهو
اروم چشمامو باز کردم دید داخل اتاق خودم روی تختم خوابیدم لباسامم عوض شده اروم از تخت اومدم پایین رفتم داخل آشپز خونه که دیدم داداشی داره غذا درست میکنه... رفتم سمتش
جینهو: سلام داداشی
جیهوپ: سلام پرنسس بیدار شدی
جینهو: اوهوم.. غذا چی داریم گشنمه
جیهوپ: بیا بشین کیمچی درست کردم با دوکبوکی و برنج
جینهو: اخ جون
جیهوپ: بفرمایید اینم یه غذای خوش مزه برای خواهر کوچولوم
جینهو: مرسی
جینهو: داداشی.. مامان بابا کی میان
جیهوپ: یک ماه دیگه عزیزه دلم
(پرش به 2 هفته بعد )
جیهوپ: جینهو کجایی.... کجا قایم شدی اها پیدات کردم (شروع میکنه به قلقلک دادن جینهو)
جینهو: اخ اخ داداشی ولم کن 🤣🤣🤣🤣🤣🤣
که یهو گوشی جیهوپ زنگ خورد
جیهوپ: الو
م/ج: سلام پسرم خوبی جینهو خوبه
جیهوپ: سلتم مامان بله ما خوبیم شما خوبین کی میایین
م/ج: ما کارمون زود تموم شده فردا قراره بیاییم
جیهوپ: اومم خوب منتظرتونیم
م/ج: مراقب خودتون باشین خدافظ
جیهوپ: خدافظ
جیهوپ: جینهو مامان لود گفت فردا داره میاد
جینهو: اخ جونننننننن
(پرش به شب موقع خواب)
ویو جینهو
روی تختم دراز کشیده بودم که رعد برق زد منم از ترس بلند شدم رفتم تو اتاق داداشم در زدم که گفت
جیهوپ: بیا تو
جینهو: اممم داداشی میشه امشب پیش تو بخوابم اخه من میترسم
جیهوپ: از چی
جینهو: از رعد برق
جیهوپ: اوممم باشه بیا پیشم
جینهو: داداشی میشه برام داستان بخونی
جیهوپ: چی بخونم؟
جینهو: داستان پری دریایی
جیهوپ: باشه عزیزم
ویوجیهوپ
شروع کردم به خوندن داستان پری دریایی که دیدم جینهو خوابش برده منم کنارش دراز مشیدم بوسه ای روی موهای ابریشمیش گذاشتم و خوابیدم
پرش صبح
ویو جیهوپ
از خواب بیدار شدم صبحونه اماده کردم جینهو رو بیدار کردم تند تند کارمونو انجام دادیم که بریم فرودگاه دنبال مامان بابا
جیهوپ: جینهو بدوو باید سریع بریم
جینهو: بدو داداشییی
🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤
شرط
لایک15
کامنت 6
فالو 3
۹.۹k
۱۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.