درخواستیشوگا

درخواستی:شوگا

+رفتم خونه و شروع کردم به نوشتن نامه ای برای یونگی.

چند روز بعد

نامه رو گذاشتم توی کیفم و توی خیابون ها دور میزدم که چشمم به داخل رستوران افتاد یونگی خودش تنها اونجا نشسته بود.
یه پسر بچه اونجا بود ازش خواستم که این نامه رو به یونگی بده..و بعدش خودم به سمت پلی که این نزدیکی بود رفتم.

ویو یونگی

بعد از چند سال ا/ت رو دیدم ا/ت یکی از همکلاسی های دوران دبیرستانم بود.
همیشه توی دبیرستان نگاهش رو من بود البته همه دخترا اینطوری بودن ولی ا/ت فرق داشت هیچ وقت حسش رو به من نگفت.
چند روز پیش که داشتم باهاش حرف میزدم اون دختره نچسب بورام که به اجبار باهاش ازدواج کردم اومد و نذاشت دیگه باهاش حرف بزنم.
توی رستوران نشسته بودم که یه بچه اومد و یه نامه به من داد بازش کردم و خوندمش از طرف ا/ت بود.
تموم چیزایی که تو این سالها به من نگفته بود رو یه جا گفت.
از رستوران بیرون رفتم و از اون پسر بچه پرسیدم که ا/ت به کدوم طرف رفته.

به پل رسیدم دیدم که میخواد خودش رو از پل بندازه.
دوییدم سمتش و گرفتمش و انداختمش توی بغلم.

ــ داشتی چیکار میکردی؟

+ولم کن بذار بمیرم(گریه)

ــ هیس گریه نکن فدات شم.

+ولم کن تو زن داری.

ــ داشته باشم مهم اینه که من عاشق تو هستم نه بورام.

+تو منو دوست داری؟

ــ نه من دیوونتم♥️


پایان
امیدوارم خوشتون اومده باشه 💎
دیدگاه ها (۹)

#دختر_باغبان 🌱#پارت_41+از بغلش دراومدم بلند شدم که برم دستمو...

#دختر_باغبان 🌱#پارت_42+بلاخره بعد از چند مین رسیدیم.و اول رو...

تکپارتی درخواستی:شوگاویو ا/ت +صبح دوباره به امید اینکه بتونم...

#دختر_باغبان 🌱#پارت_40+کی گفته تو قراره بمیری لطفاً دیگه این...

فیک مافیای سیاه من part 3

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط