ویو ا/ت
ویو ا/ت
جونکوک منو برد ی کافه و رفتم سر میز که داداشم بود نشستم
چا اون : سلام عشق داداش
* سلام داداش جانم داداش کارم داشتی گفتی بیام؟
چا اون : اره
* خب بگو
چا اون : مامان و بابا دلشون خیلی برات تنگ شده خودت که خوب میدونی بابا چون سر بازی نرفته نمیتونه بیاد اینجا گفتم اگر میشه با من بیای و بریم امریکا
* داداش خوشگلم میدونی که من نمیتونم الان نزدیک مراسم ماما هست و نمیتونم باید تمرین کنم ولی میتونم بعد از مراسم که زمان استراحته بیام و مامان و بابا رو ببینم
اگر میشه تو بمونی و برای مراسم تشویقم کنی
چا اون : باشه بزار به مامان و بابا بگم
ویو ا/ت
داشتیم میرفتیم که تو ماشین بهش گفتم
* داداش
چا اون : جانم ابجی خوشگلم؟
* من دوست پسر پیدا کردم
چا اون : ها چه عجب ابجی زشت منم ی دوست پسر پیدا کرده 🥳🥳
حالا اون خوشبخت کی هست
* نمیدونم بشناسی ولی طرف دار های زیادی داره
چا اون : خب کی هست؟
* جونکوک
چا اون : خب میشناسم همون کسی که روت کراش بود؟
* ها نمیدونم!
ادامه دارد.........
جونکوک منو برد ی کافه و رفتم سر میز که داداشم بود نشستم
چا اون : سلام عشق داداش
* سلام داداش جانم داداش کارم داشتی گفتی بیام؟
چا اون : اره
* خب بگو
چا اون : مامان و بابا دلشون خیلی برات تنگ شده خودت که خوب میدونی بابا چون سر بازی نرفته نمیتونه بیاد اینجا گفتم اگر میشه با من بیای و بریم امریکا
* داداش خوشگلم میدونی که من نمیتونم الان نزدیک مراسم ماما هست و نمیتونم باید تمرین کنم ولی میتونم بعد از مراسم که زمان استراحته بیام و مامان و بابا رو ببینم
اگر میشه تو بمونی و برای مراسم تشویقم کنی
چا اون : باشه بزار به مامان و بابا بگم
ویو ا/ت
داشتیم میرفتیم که تو ماشین بهش گفتم
* داداش
چا اون : جانم ابجی خوشگلم؟
* من دوست پسر پیدا کردم
چا اون : ها چه عجب ابجی زشت منم ی دوست پسر پیدا کرده 🥳🥳
حالا اون خوشبخت کی هست
* نمیدونم بشناسی ولی طرف دار های زیادی داره
چا اون : خب کی هست؟
* جونکوک
چا اون : خب میشناسم همون کسی که روت کراش بود؟
* ها نمیدونم!
ادامه دارد.........
۵.۸k
۱۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.