وقتی رسیدیم بیرونه دانشگاه دستمو از تو دستش کشیدم بیرون
وقتی رسیدیم بیرونه دانشگاه دستمو از تو دستش کشیدم بیرون و گفتم چیکار میکنی ولم کن برگشت و تیز نگاهم کرد گفت ببین این پسره خیلی مشکوک میزنه نمیخوام دورت ببینمش فهمیدی؟ عصبی شدم و داد زدم به تو چه که کی دوره منه ها چرا گفتی من دوست دخترتم به چه حقی؟ گفت ببین تا وقتی مطمعین نشم که دیگه از بابته من بهت اسیبی نمیرسه این وضع ادامه داره باید به حرفم گوش بدی دیشبم با پدرم حرف زدم گفت باید بیای خونه ما بمونی... با تعجب نگاهش کردم چیییی من عمرا بیام خونتون گفت میله خودته میتونی بمونی خونه خودتون تا دوباره بیاد سراغت حداقل اگه پیشم باشی میتونم ازت محافظت کنم ته دلم خالی شد اما خودمو نباختم و گفتم اون منو بکشه بهتر از اینه که با تو هم خونه بشم شونه ای بالا انداختو ازم دور شد یهو یه چیزی یادم اومد رفتم دنبالش و گفتم وایسا برگشت و گفت چیه گفتم یه سوال بهش نزدیک شدم اروم پرسیدم واقعا تو جنی؟ خندید و گفت اره گفتم خب جن ها میتونن پرواز کنن درسته اون شبم دیدم که رو هوا معلق بودی دوباره خندید و گفت اره میتونم گفتم خب من از بچگی دوست داشتم پرواز کنم میشه؟ یهو چهره اش مرموز شد و اروم اومد نزدیکم و گفت اگه بیای خونمون بمونی کاری میکنم به ارزوت برسی بعدش یه لبخنده دندون نما زد و ازم دور شد و رفت وبا یه ژسته خاصی سواره ماشینش شد مرتیکه فرصت طلب اه!
سامیار
خندم گرفته بود برا چند دقیقه شبیه بچه ها شده بود 😂اروم و یواشکی حرف میزد 🤣دلش میخواد پرواز کنه خب اگه بیاد خونمون با کماله میل کاری میکنم پرواز کنه البته این به نفعه خودشه نمیدونم این دختره چه عطری میزنه که وقتی نزدیکش میشم بوش تا چند روز تو بینیم میمونه.... چند خیابون از دانشگاه دور شده بود که گوشیم زنگ خورد الو؟ بیا دنبالم بریم خونه چند تا وسیله بردارم و بریم خونتون... به نوکرت که دستور نمیدی باید بگی سامیار خان لطفا بیا دنبالم یهو زرتی گوشیو قطع کرد... یکم ادب به بچه هاتون یاد بدین خدای این چه وضعشه دور زدم و رفتم دمه دانشگاه بی صدا رفت عقب نشست! من رانندتم یا نوکرت خودم خبر ندارم؟ گفت هر کدوم دوست داری باش من مشکلی نداره عصبی شدم و گفتم بیا جلو بشین گفت نچچچچ گفتم به درک پامو گذاشتم رو گاز که ماشین با یه تکون از جا کنده شد که باعث شد با صورت بخوره به صتدلی از خنده منفجر شدم 🤣که یهو با کیفش زد تو سرم اخ دختره وحشی سرمو اروم مالیدم نمیدونم چی تو کیفش بود که انقدر سرم درد گرفت گفت وحشی عمته میخواستی کرم نریزی گفتم باشه دارم برات
آرنیکا
دلم خنک شد مرتیکه به من میخنده دیگه تا خونه حرفی نزدیم
سامیار
خندم گرفته بود برا چند دقیقه شبیه بچه ها شده بود 😂اروم و یواشکی حرف میزد 🤣دلش میخواد پرواز کنه خب اگه بیاد خونمون با کماله میل کاری میکنم پرواز کنه البته این به نفعه خودشه نمیدونم این دختره چه عطری میزنه که وقتی نزدیکش میشم بوش تا چند روز تو بینیم میمونه.... چند خیابون از دانشگاه دور شده بود که گوشیم زنگ خورد الو؟ بیا دنبالم بریم خونه چند تا وسیله بردارم و بریم خونتون... به نوکرت که دستور نمیدی باید بگی سامیار خان لطفا بیا دنبالم یهو زرتی گوشیو قطع کرد... یکم ادب به بچه هاتون یاد بدین خدای این چه وضعشه دور زدم و رفتم دمه دانشگاه بی صدا رفت عقب نشست! من رانندتم یا نوکرت خودم خبر ندارم؟ گفت هر کدوم دوست داری باش من مشکلی نداره عصبی شدم و گفتم بیا جلو بشین گفت نچچچچ گفتم به درک پامو گذاشتم رو گاز که ماشین با یه تکون از جا کنده شد که باعث شد با صورت بخوره به صتدلی از خنده منفجر شدم 🤣که یهو با کیفش زد تو سرم اخ دختره وحشی سرمو اروم مالیدم نمیدونم چی تو کیفش بود که انقدر سرم درد گرفت گفت وحشی عمته میخواستی کرم نریزی گفتم باشه دارم برات
آرنیکا
دلم خنک شد مرتیکه به من میخنده دیگه تا خونه حرفی نزدیم
۹.۷k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.