part

part 129
جنیور رفتو سوزومه هم لبتاب رو از جلوی ری برداشتو با دخترا از دفتر خارج شد
اما: من تابحال جنیور وین رو ندیده بودو ولی شنیده بودم خیلی جذاب واای از چیزی که فک میکردم جذاب تره
کارول: زشته اینا چیه میگی
اما: وای ببخشید منظوری نداشتم
سوزومه: اشکال نداره بابا راحت باش
اما: شنیدم ویلیام وین ازدواج کرده. درست؟
سوزومه: اوم
اما: تابحال مادر خوندشو دیدی
سوزومه: اره
اما: راستی تو گفتی رابطت با ری چیبود؟
سوزومه: از پنج سالگی باهم دوستیم والان واقعا انگار داداشمه
اما: انگار اونم باتو راحته و دوست داره
سوزومه: همینطور اون زیاد اجتماعی نیست بخواطر همین جز من فقط با امیلی و لیلی دوست
اما: یعنی هیچ دوست، پسر نداره
سوزومه: نه بابا اون بزور با رفقای من رفت و امد میکنه
«خونه»
جنیور: من یه دوش میگیرم اماده میشم میام
سوزومه: شام خوردی
جنیور: نه گشنم نیست
سوزومه: الن
الن: بله خانوم
سوزومه: من میرم یه دوش بگیرم میخوام برم بیرون شام چیکار کردی
الن: تقریبا امادست
سوزومه: اوکی
الان رفت سمت اشپز خونه
سوزومه: تا دوش بگیری شام امادست مستر
جنیور: ممنون که حرفم به یه ورت بود (گفت اشتها نداره)
سوزومه: قابلتو نداره