برادر خوانده 🧑🏻✨ پارت 19 🧑🏻✨
برادر خوانده 🧑🏻✨ پارت 19 🧑🏻✨
یونا:چرا نمیخوای بفهمی من دوست دارم عاشقتم
_یونا گمشو برو بیرون
_میبینی که بدون تو زندگی بهتری
یونا:بیا با هم حرف بزنیم
_بشین حرفتو بزن برو
یونا:این دختره نمیره بیرون
+اوپا من بیرون منتظرم
_نه ا/ت همینجا میشینه هیجا هم نمیره
ویو ا/ت
بعد از این حرفش دستم رو گرفت و کشید نشستم کنارش بعد از ۲۰ مین کصشعر گفتن که من عاشقم برات میمیرم پاشد از کمپانی رفت
+اکست بود؟
_اوهوم خیلی ازش بدم میاد
+شبیه هرزه ها بود
_خب خانم خانما حوصله اشون خونه سر رفته بود آمدن اینجا مزاحم استراحت من شدم
+ببین باور کن چیزه من یعنی چجوری بگم
_هی مهم نیست سخت نگیر(ا/ت رو بغل میکنه )
خوب یکم تعجب کردم آخه یهویی بغلم کرد و من رو انداخت روی پاهاش
_ا/ت خیلی خسته ام
+چرا خسته ای ؟
_نمیدونم
+میخوای ماساژت بدم؟
_مگه میتونی ؟
+چرا نتونم بیا اینجا دراز بکش پیرهنت رو درآر ببینم روغن دارید
_باشه آره تو اون کشو هست
بعد از گفتن باشه بلند شد رفتم از کشو روغن رو برداشتم و دراز کشید رو مبل منم نشستم روش و شروع کردم به ماساژ دادن
_ایی ا/ت سمت چپ
+اینجا
_خودشه
بعد از ۱۰ مین
+اوپا خسته شدم
_بسته
بعد از گفتن کلمه بسته با یه حرکت حالتش رو عوض کرد یعنی من الان روی شیکم اون بودم که به خاطر چرب بودن دستام افتادم رو تهیونگ و لب هامون با هم بر خورد کرد بعد از ۱ مین بلند شدم
+اوپا ببخشید (ناراحت،بغض)
_هی ا/ت چرا بغض کردی آروم باش بیا اینجا ببینم رفتم سمت اوپا و تو بغلش نشستم
_دیگه نبینم به خاطر یه چیز الکی گریه کنی ها اون وقت یه اسپنک محکم داری
+چرا اسپنک ؟
_برای اینکه احساس میکنم دردش بیشتره
یونا:چرا نمیخوای بفهمی من دوست دارم عاشقتم
_یونا گمشو برو بیرون
_میبینی که بدون تو زندگی بهتری
یونا:بیا با هم حرف بزنیم
_بشین حرفتو بزن برو
یونا:این دختره نمیره بیرون
+اوپا من بیرون منتظرم
_نه ا/ت همینجا میشینه هیجا هم نمیره
ویو ا/ت
بعد از این حرفش دستم رو گرفت و کشید نشستم کنارش بعد از ۲۰ مین کصشعر گفتن که من عاشقم برات میمیرم پاشد از کمپانی رفت
+اکست بود؟
_اوهوم خیلی ازش بدم میاد
+شبیه هرزه ها بود
_خب خانم خانما حوصله اشون خونه سر رفته بود آمدن اینجا مزاحم استراحت من شدم
+ببین باور کن چیزه من یعنی چجوری بگم
_هی مهم نیست سخت نگیر(ا/ت رو بغل میکنه )
خوب یکم تعجب کردم آخه یهویی بغلم کرد و من رو انداخت روی پاهاش
_ا/ت خیلی خسته ام
+چرا خسته ای ؟
_نمیدونم
+میخوای ماساژت بدم؟
_مگه میتونی ؟
+چرا نتونم بیا اینجا دراز بکش پیرهنت رو درآر ببینم روغن دارید
_باشه آره تو اون کشو هست
بعد از گفتن باشه بلند شد رفتم از کشو روغن رو برداشتم و دراز کشید رو مبل منم نشستم روش و شروع کردم به ماساژ دادن
_ایی ا/ت سمت چپ
+اینجا
_خودشه
بعد از ۱۰ مین
+اوپا خسته شدم
_بسته
بعد از گفتن کلمه بسته با یه حرکت حالتش رو عوض کرد یعنی من الان روی شیکم اون بودم که به خاطر چرب بودن دستام افتادم رو تهیونگ و لب هامون با هم بر خورد کرد بعد از ۱ مین بلند شدم
+اوپا ببخشید (ناراحت،بغض)
_هی ا/ت چرا بغض کردی آروم باش بیا اینجا ببینم رفتم سمت اوپا و تو بغلش نشستم
_دیگه نبینم به خاطر یه چیز الکی گریه کنی ها اون وقت یه اسپنک محکم داری
+چرا اسپنک ؟
_برای اینکه احساس میکنم دردش بیشتره
۹.۱k
۰۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.