تصمیم گرفتم برم سراغ الکل چون تنها راه خوب کردن حال من بو
تصمیم گرفتم برم سراغ الکل چون تنها راه خوب کردن حال من بود...
چند روز بعد
ویو ات
اومدم پیش مامانم و چند روز اونجا موندم و اصلا از جونگکوک خوشم نمیاد بخاطر چیز مسخرع زنشو بیرون کرد حالا هم دم به دقیقه زنگ میزنه منم جواب نمیدم
ویو کوک
حالم بده ات رفته بود منم درگیر الکل و مشروب و.. شدم در زدن
بله
اجوما: دوستتون اومده
کوک: بگو بیاد تو خودتم گمشو(مست و خمار)
اجوما: چ.. چشم
ویو اجوما
ارباب خیلی عجیب شده بود از وقتی ا.ت رفته بود یک ساعت نمیشد مست نباشه خیلی بد خلق تر از قبل شده
اجوما: اقای جیمین ارباب گفتن برین داخل
جیمین: باشه ممنون
اجوما: خواهش میکنم (تعظیم)
جیمین: سلام کوک خوبی
کوک:.....
جیمین:... کوککک
ویو جیمین
وارد اتاق که سدم دیدم کوک سرش و گذاشته رو میزش و خوابیده بهش نگاه کردم مست بود... ات و ندیدم تو عمارت فهمیدم خبر هایی تصمیم گرفتم از اتاق بیام بیرون
جیمین: اجوما
اجوما: بله
جیمین: ات کجاست
اجوما: خانم با ارباب دعوا کردن و چند روزیه خبری ازشون نیست
جیمین: پس بخاطر همینه.. چیزه ممنونم اجوما: میتونی بری
اجوما: بله (و رفت)
چند روز بعد
ویو ات
اومدم پیش مامانم و چند روز اونجا موندم و اصلا از جونگکوک خوشم نمیاد بخاطر چیز مسخرع زنشو بیرون کرد حالا هم دم به دقیقه زنگ میزنه منم جواب نمیدم
ویو کوک
حالم بده ات رفته بود منم درگیر الکل و مشروب و.. شدم در زدن
بله
اجوما: دوستتون اومده
کوک: بگو بیاد تو خودتم گمشو(مست و خمار)
اجوما: چ.. چشم
ویو اجوما
ارباب خیلی عجیب شده بود از وقتی ا.ت رفته بود یک ساعت نمیشد مست نباشه خیلی بد خلق تر از قبل شده
اجوما: اقای جیمین ارباب گفتن برین داخل
جیمین: باشه ممنون
اجوما: خواهش میکنم (تعظیم)
جیمین: سلام کوک خوبی
کوک:.....
جیمین:... کوککک
ویو جیمین
وارد اتاق که سدم دیدم کوک سرش و گذاشته رو میزش و خوابیده بهش نگاه کردم مست بود... ات و ندیدم تو عمارت فهمیدم خبر هایی تصمیم گرفتم از اتاق بیام بیرون
جیمین: اجوما
اجوما: بله
جیمین: ات کجاست
اجوما: خانم با ارباب دعوا کردن و چند روزیه خبری ازشون نیست
جیمین: پس بخاطر همینه.. چیزه ممنونم اجوما: میتونی بری
اجوما: بله (و رفت)
- ۹.۷k
- ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط