دیانا:بعد از رفتی ارسلان من رفتم تا یکم خونه ای که اومده
دیانا:بعد از رفتی ارسلان من رفتم تا یکم خونه ای که اومده بودیم رو ببنیم.
بعد از کلی گشت به یه اتاق رسیدم.دستگیره در و چرخوندم که در باز شد رفتم داخل دیدم که این اتاق تمام خاطرات ارسلان با اون سحر عوضی هست. تمام عکساشون رو چاپ کرده بود. یه لپتاپ روی میز بود رفتم پشتش و بازش کردم که دیدم یه ویدیو داخلش هست.
ویدیو رو باز کردم که دیدم واسه تولد ارسلان هست. کمی بعد لپتاپ رو بستم و رفتم توی سالن که با قیافه نگران و پر از استرس ارسلان مواجه شدم.
بعد از کلی گشت به یه اتاق رسیدم.دستگیره در و چرخوندم که در باز شد رفتم داخل دیدم که این اتاق تمام خاطرات ارسلان با اون سحر عوضی هست. تمام عکساشون رو چاپ کرده بود. یه لپتاپ روی میز بود رفتم پشتش و بازش کردم که دیدم یه ویدیو داخلش هست.
ویدیو رو باز کردم که دیدم واسه تولد ارسلان هست. کمی بعد لپتاپ رو بستم و رفتم توی سالن که با قیافه نگران و پر از استرس ارسلان مواجه شدم.
۷.۶k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.