که یه پسر مست پرید بغلم من میخواستم ازش جدا شم اما زورم ن
که یه پسر مست پرید بغلم من میخواستم ازش جدا شم اما زورم نمیرسید
ویو جیهوپ
امروز خیلی بهمون خوش گذشت رفتم برا ات پشمک بگیرم وقتی داشتم بر میگشتم دیدم ات تو بغل ین پسره جوش آوردم آروم سمتش رفتم و ات و بغل خودم کشیدم
پسره:چیکار به عشقم داری ..؟(مست)
جیهوپ:دهنتو ببند(داد)
پسره:من حتی باهاشم خوابیدم(مست)
جیهوپ:ااات چی میگیه(با صدای لرزون)
رو به ات کردم دیدم داره میلرزه و رنگش پریده اما نمیتونستم آروم بشم داد زدم
جیهوپ:هااااا راست میگه (با داد),
ات بغضش ترکید و
جیهوپ اونو تو بغلش گرفت
که یهو توی بغلش غش کرد
و بدنش سرد شد
جیهوپ سریع رفتم و ات و بردم بیمارستان
نیم ساعت بعد
دکتر از اتاق در آمد
جیهوپ:آقای دکتر حالش چطوره..؟
جیهوپ:چرا اینجوری شد..؟
جیهوپ: چیشدع...؟
دکتر:.......
ویو جیهوپ
امروز خیلی بهمون خوش گذشت رفتم برا ات پشمک بگیرم وقتی داشتم بر میگشتم دیدم ات تو بغل ین پسره جوش آوردم آروم سمتش رفتم و ات و بغل خودم کشیدم
پسره:چیکار به عشقم داری ..؟(مست)
جیهوپ:دهنتو ببند(داد)
پسره:من حتی باهاشم خوابیدم(مست)
جیهوپ:ااات چی میگیه(با صدای لرزون)
رو به ات کردم دیدم داره میلرزه و رنگش پریده اما نمیتونستم آروم بشم داد زدم
جیهوپ:هااااا راست میگه (با داد),
ات بغضش ترکید و
جیهوپ اونو تو بغلش گرفت
که یهو توی بغلش غش کرد
و بدنش سرد شد
جیهوپ سریع رفتم و ات و بردم بیمارستان
نیم ساعت بعد
دکتر از اتاق در آمد
جیهوپ:آقای دکتر حالش چطوره..؟
جیهوپ:چرا اینجوری شد..؟
جیهوپ: چیشدع...؟
دکتر:.......
۲.۲k
۰۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.