که شامپو بیاره اما هر چقدر منتظر بودم نیومد نگران شدم ل

که شامپو بیاره اما هر چقدر منتظر بودم نیومد نگران شدم لباسامو پوشیدم .رفتم پایین که دیدم ات نیست دنبالش گشتم اما نبود یهو یه صدای آشنا به گوشم خورد
الکس:سلام چطوری .؟
آلکس:حال میکنی با عشق ما؟
جیهوپ:الکس توهم مثل بابات میخوای یکی از اعضای زندگی منو بگیری ...؟
الکس:مامانت که ماله بابام بود
الکس :منم که داداشتم .
جیهوپ:چـ . چی..؟
الکس:مامان تو منو به دنیا آورد ههههههه
جیهوپ:میشه ات برای من باشه خواهش میکنم
الکس:در عوضش یه چیزی می‌خوام ..؟
جیهوپ :چـ. چی؟
الکس:اینکه قبر مامانو نشون بدی..؟
جیهوپ: باشه.
الکس:ممنونم(با گریه)
الکس ات رو رها کرد و به جیهوپ گفت
الکس:بیا بریم
جیهوپ:باشه . ات توهم میای ..؟
ات:اره میام .
الکس:با ماشین من میریم
تو راه هیچ کس حرف نمی‌زد که جیهوپ سکوت و شکست و گفت
جیهوپ: تو واقعا برادرمی..؟
الکس:من حاصل تجاوز بابام با مادربودم
ات:یعنی زوریو..؟ و ناخواسته ...؟
الکس؛اهووم
الکس:من خیلی وقته پدر و ترک کردم.
الکس:و دنبال قبر مادر میگردم
الکس:تا پدر همه چیو برام گفت ......
دیدگاه ها (۰)

الکس:کدوم برای مامانه...؟جیهوپ:بیان بریم اینجا نی!.ویو ات ؛ب...

الکس:تا پدر همه چیو برام گفت و فهمیدم منو تو برادریم باورم ن...

خیمه زدآروم لباشو روی لبای ات گزاشت آنقدر صفت مک میزد که طعم...

که یه پسر مست پرید بغلم من میخواستم ازش جدا شم اما زورم نمی‌...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۲ بادیگارد اومد بادیگارد : قربان فهمیدم ...

رمان j_k

پارت⁶جانگمی.پاشو ا.تو ببوسکوک.یه چیز دیگه بگوجانگمی.نچکوک.از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط