فیکشن Deadly duel پارت 14
Name:Deadly duel
Genre: criminal_dram_polici_smut
Couple:yoonmin
writer:kim miha
part 14
تک تک اجزای بدنش یخ زدن و لحظه ای حس کرد قلبش و مغزش از کار افتادن.
واکنش های بیش از حدش پسر روبه روش رو مجبور به پوزخند زدن میکرد.
با لکنتی که هربار بعد از شنیدن این اسم به سراغش میومد شروع کرد به حرف زدن.
+چ....چی میخوای دربارش.....بدونی
کلماتش با مکث و لکنت بیان کرد و باعث شد پسر روبه روش چشم هاش رو تنگ کنه و لبش برای پوزخند بزرگتری کش بیاد.
-بنظرت چی می خوام دربارش بدونم!؟
خوب میدونست میدونست که میخواد درباره ی چه چیزی حرف بزنه!
فقط ترسش مانع این کار میشد.
-تو اونروز اونجا حضور داشتی!
پسر با صدای جدی شده گفت و اینبار اخمی عمیقی به ابرو هاش نشست.
+برای.......چی میخوای اینارو بدونی!؟
-خودت چی فکر میکنی؟
اب دهنش رو یا صدای بلندی قورت داد و خیره توی چشمای پسر زمزمه کرد
+من هیچی نمیدونم
صداش کمی لرزش پیدا کرده بود و به خوبی میشد از لحنش این رو فهمید.
-تو اون روز اونجا حضور داشتی درسته!؟
+من نمیدونم داری.....درباره ی چی حرف میزنی
-توی دروغ گفتن خوب نیستی پارک
ناچار اطرافش رو نگاه کرد و نفس عمیقی از این همه بدبختی کشید و دوباره صدای اون پسر توی اون اتاق خرابه بالا رفت
-من فقط یه چیز میخوام...حقیقت!
گایز میشه شاتم کنید 400 تایی شم 🥺🖤؟
Genre: criminal_dram_polici_smut
Couple:yoonmin
writer:kim miha
part 14
تک تک اجزای بدنش یخ زدن و لحظه ای حس کرد قلبش و مغزش از کار افتادن.
واکنش های بیش از حدش پسر روبه روش رو مجبور به پوزخند زدن میکرد.
با لکنتی که هربار بعد از شنیدن این اسم به سراغش میومد شروع کرد به حرف زدن.
+چ....چی میخوای دربارش.....بدونی
کلماتش با مکث و لکنت بیان کرد و باعث شد پسر روبه روش چشم هاش رو تنگ کنه و لبش برای پوزخند بزرگتری کش بیاد.
-بنظرت چی می خوام دربارش بدونم!؟
خوب میدونست میدونست که میخواد درباره ی چه چیزی حرف بزنه!
فقط ترسش مانع این کار میشد.
-تو اونروز اونجا حضور داشتی!
پسر با صدای جدی شده گفت و اینبار اخمی عمیقی به ابرو هاش نشست.
+برای.......چی میخوای اینارو بدونی!؟
-خودت چی فکر میکنی؟
اب دهنش رو یا صدای بلندی قورت داد و خیره توی چشمای پسر زمزمه کرد
+من هیچی نمیدونم
صداش کمی لرزش پیدا کرده بود و به خوبی میشد از لحنش این رو فهمید.
-تو اون روز اونجا حضور داشتی درسته!؟
+من نمیدونم داری.....درباره ی چی حرف میزنی
-توی دروغ گفتن خوب نیستی پارک
ناچار اطرافش رو نگاه کرد و نفس عمیقی از این همه بدبختی کشید و دوباره صدای اون پسر توی اون اتاق خرابه بالا رفت
-من فقط یه چیز میخوام...حقیقت!
گایز میشه شاتم کنید 400 تایی شم 🥺🖤؟
۳۳.۸k
۰۳ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.