دلتنگی:)
پارت ⁸
_حالا چیکار کنم...یونا منو اونجوری دید
رفتم تو اتاق یونا رو تخت خوابیده بود پتو رو کشیده بود رو سرش
_ی..یونا...یونا
جواب نداد پتو رو کشیدم کنار دیدم خوابش برده
رو صورتش رد اشکاش مونده بود معلوم بود گریه کرده
کنارش دراز کشیدم به این فکر میکردم چجوری ثابت کنم من تقصیری نداشتم که خوابم برد
(پرش ۲ ساعت بعد ویو یونا)
بیدار شدم دیدم تهیونگ کنارم خوابیده
+جلو من با یه دختر دیگه لب گرفته بعد اومده کنارم خوابیده؟واقعا که
پاشدم رفتم حموم و بعدش رفتم پایین تا شام درست کنم
سرم مشغول کار بود که تهیونگ اومد و صدام کرد
_یونا..
+بله؟
_میشه حرف بزنیم باهم؟
+حرفی داریم که بزنیم؟
_من دارم لطفا گوش کن به حرفم
+تهیونگ بسته دیگه خسته شدم بیا جدا شیم
_چی؟یعنی چی جدا شیم
+من فردا میرم درخواست طلاق میدم
_میفهمی داری چیمیگی تو؟؟؟
+اره میفهمم تو این چندماه خیلی اذیت شدم تهیونگ همش دعوا و بحث سر چیزای مسخره
با اینکه خودت گفتی ازدواج کنیم ولی بازم نادیدم میگیری اصلا انگار من وجود ندارم
خب توکه میخواستی اینجوری کنی واسه چی گفتی ازدواج کنیم دیگه باید چیکار میکردم بهم اعتماد کنی؟
فقط خیانت و ندیده بودم که به لطف جنابعالی دیدم
_میدونم حق داری ولی بزار بهت توضیح بدم بیا حرف بزنیم
+چه حرفی داری هاااااا؟همینجا بگو خببب
تهیونگ توضیح داد که لونا برای چی اینجا بود و اون بوسه کار تهیونگ نبود
+خب باشه قبول این کار تو نبود برای قبل اون چی؟بهونه ای داری؟
_قبل اونم میخواستم امتحانت کنم میخواستم ببینم اگه واقعا دوستم داری با اخلاق بدم میسازی؟
+خب؟الان بهت ثابت شد؟یا هنوز باید عذابم بدی؟
_من نمیخواستم اذیتت کنم
+ولی کردی! فردا درخواست طلاق میاد امضا میکنیم همه چی تموم میشه
_من امضا نمیکنم!
+تهیونگ من دیگه نمیخوام زن تو باشم میفهمی؟
_تو نمیخوای ولی من میخوام
+عجب بگو خب میخوام بیشتر اذیتت کنم دیگه
_چرا نمیفهمیییی میگم من نمیخواستم اذیتت کنممم
+تهیونگ من این حرفا حالیم نیست دیگه صبرم سر اومده دیگه نمیتونمممم
_چطور تا الان چیزی نگفتی هااا؟نکنه پای کس دیگه ای وسطه؟؟
+یعنی چی تهیونگ تو جلو من یه دختر و بوس کردی بعد داری به منمیگی پای کس دیگه ای وسطه؟
_گفتم من بوسش نکردمممممممممم
+منم با کس دیگه ای نیستممممممم
_اگه راست میگی گوشیت و بده ببینم
+واقعا که...تو کیفمه برو خودت بردار ببین
ته رفت تو اتاق و گوشی و از تو کیف برداشت
یه برگه تو کیف یونا دید
+هینننن برگه سونوگرافیم تو کیفمه الان تهیونگ میبینه
_این دیگه چیه؟
برگه رو از تو کیف برداشت
ادامه پارت بعد...
________________________________________________________
یعنی ته میفهمه یونا حاملس؟
واکنشش چیه؟
_حالا چیکار کنم...یونا منو اونجوری دید
رفتم تو اتاق یونا رو تخت خوابیده بود پتو رو کشیده بود رو سرش
_ی..یونا...یونا
جواب نداد پتو رو کشیدم کنار دیدم خوابش برده
رو صورتش رد اشکاش مونده بود معلوم بود گریه کرده
کنارش دراز کشیدم به این فکر میکردم چجوری ثابت کنم من تقصیری نداشتم که خوابم برد
(پرش ۲ ساعت بعد ویو یونا)
بیدار شدم دیدم تهیونگ کنارم خوابیده
+جلو من با یه دختر دیگه لب گرفته بعد اومده کنارم خوابیده؟واقعا که
پاشدم رفتم حموم و بعدش رفتم پایین تا شام درست کنم
سرم مشغول کار بود که تهیونگ اومد و صدام کرد
_یونا..
+بله؟
_میشه حرف بزنیم باهم؟
+حرفی داریم که بزنیم؟
_من دارم لطفا گوش کن به حرفم
+تهیونگ بسته دیگه خسته شدم بیا جدا شیم
_چی؟یعنی چی جدا شیم
+من فردا میرم درخواست طلاق میدم
_میفهمی داری چیمیگی تو؟؟؟
+اره میفهمم تو این چندماه خیلی اذیت شدم تهیونگ همش دعوا و بحث سر چیزای مسخره
با اینکه خودت گفتی ازدواج کنیم ولی بازم نادیدم میگیری اصلا انگار من وجود ندارم
خب توکه میخواستی اینجوری کنی واسه چی گفتی ازدواج کنیم دیگه باید چیکار میکردم بهم اعتماد کنی؟
فقط خیانت و ندیده بودم که به لطف جنابعالی دیدم
_میدونم حق داری ولی بزار بهت توضیح بدم بیا حرف بزنیم
+چه حرفی داری هاااااا؟همینجا بگو خببب
تهیونگ توضیح داد که لونا برای چی اینجا بود و اون بوسه کار تهیونگ نبود
+خب باشه قبول این کار تو نبود برای قبل اون چی؟بهونه ای داری؟
_قبل اونم میخواستم امتحانت کنم میخواستم ببینم اگه واقعا دوستم داری با اخلاق بدم میسازی؟
+خب؟الان بهت ثابت شد؟یا هنوز باید عذابم بدی؟
_من نمیخواستم اذیتت کنم
+ولی کردی! فردا درخواست طلاق میاد امضا میکنیم همه چی تموم میشه
_من امضا نمیکنم!
+تهیونگ من دیگه نمیخوام زن تو باشم میفهمی؟
_تو نمیخوای ولی من میخوام
+عجب بگو خب میخوام بیشتر اذیتت کنم دیگه
_چرا نمیفهمیییی میگم من نمیخواستم اذیتت کنممم
+تهیونگ من این حرفا حالیم نیست دیگه صبرم سر اومده دیگه نمیتونمممم
_چطور تا الان چیزی نگفتی هااا؟نکنه پای کس دیگه ای وسطه؟؟
+یعنی چی تهیونگ تو جلو من یه دختر و بوس کردی بعد داری به منمیگی پای کس دیگه ای وسطه؟
_گفتم من بوسش نکردمممممممممم
+منم با کس دیگه ای نیستممممممم
_اگه راست میگی گوشیت و بده ببینم
+واقعا که...تو کیفمه برو خودت بردار ببین
ته رفت تو اتاق و گوشی و از تو کیف برداشت
یه برگه تو کیف یونا دید
+هینننن برگه سونوگرافیم تو کیفمه الان تهیونگ میبینه
_این دیگه چیه؟
برگه رو از تو کیف برداشت
ادامه پارت بعد...
________________________________________________________
یعنی ته میفهمه یونا حاملس؟
واکنشش چیه؟
۵.۴k
۱۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.