دلتنگی:)
پارت⁷
+اره مرد حالا باور میکنیییی😭
_هنوز دوسم داری؟
+ا..اره دوست دارم خیلی زیاد حتی بیشتر از قبل
_از کجا بفهمم دروغنمیگی؟
+هرکار بگی میکنم راستشو میگم
_هرکار؟
+اره هرکار
_پس بهم باید ثابتش کنی
+چیکار کنم؟
_بیا با من زندگی کن یه مدت تا ببینم واقعا دوستم داری یا نه ولی هرکار بگم باید بکنی
+باشه هرچی تو بگی
(پرش ۳ماه بعد)
تهیونگ گفت اگه واقعا دوستم داری باید باهام ازدواج کنی منم قبول کردم
دو هفته بود حالم بد بود امروز رفتم دکتر ببینم چم شده
دکتر٪ مبارکت باشه عزیزم
+بله؟چی مبارک باشه؟:/
٪نینی کوچولو تو شکمت داری😊
+چیییییییی؟
٪الان هفته سومشه
+مطمعنید؟اشتباه نمیکنید؟
٪بله عزیزم مطمعنم بیا اینم برگه سونوگرافی پیشت نگه دار
برگه رو گرفتم و از اتاق اومدم بیرون
+حالا چیکار کنم؟سقط کنم تهیونگ بفهمه منو میکشه
ولی آخه تهیونگ هنوز بهم اعتماد نکرده اگه نگهش دارم عصبی میشه میگه من بچه نمیخوام باز چه نقشه ای دادی و...هوفففف ولش کن فعلا بهش نمیگم
راه افتادم رفتم خونه درو باز کردم رفتم داخل دیدم تهیونگ داره یه دختره رو بوس میکنه با تعجب داشتم نگا میکردم که از هم جدا شدن
تهیونگم با تعجب داشت منو میدید
هوم حتما فکر کرده خونه نمیام میخواسته یواشکی کاری کنه
ولی آخه چطور تونسته من زنشم چرا داره باهام اینکارو میکنه من که همه چی و بهش گفتم چرا باور نمیکنه
بغض کرده بودم ولی سرمو انداختم پایین و رفتم تو اتاق
(فلش بک ۱ ساعت قبل ویو ته)
نشسته بودم یکی در زد رفتم درو باز کردم دیدم همکارمه
_او لونا اینجا چیکار میکنی؟
لونا@اوپااا یکی افتاده دنبالم میشه بیام تو؟خیلی میترسمممم🥺
_ا..اره بیا تو
لونا اومد تو نشست
_چیشده کی افتاده دنبالت؟
@نمیدونم الان نیم ساعته یکی افتاده دنبالم هرجا میرم میاد
_من درو باز کردم کسی و ندیدم دنبالت باشه
@شاید تورو دید رفت
_اها که اینطور
(پرش ۱ ساعت بعد)
_فکر کنم دیگه رفته باشه نمیخوای بری
@اوه اره ببخشید مزاحم شدم دیگه باید برم
داشت وسایلشو میزاشت تو کیفش که صدای در اومد
یهو لبامو بوس کرد..من شوکه شدم و همون موقع یونا اومد تو و مارو دید ولی اهمیت نداد رفت اتاق دست و پام و گم کردم نمیدونستم چیکار کنم
هولش دادم اونور
_چیکار میکنیییی
@اوپا من دوست دارم دیگه نمیتونم تحمل کنم میدونم تو ام دوسم داری(بلند گفت یونا بشنوه)
_برو گمشو بیرون! بخاطر تو همسرم الان دربارم یه فکر دیگه میکنه
@چی همسرت؟مگه ازدواج کردی؟
_نگو که نمیدونستی کل شرکت میدونن بعد تو نمیدونی؟تا صدای درو شنیدی حمله کردی رو من
@اوپاااا من واقعا نمیدونستم🥺
_برو گمشو بیرون
دستش و گرفتم و انداختمش از خونه بیرون
_یونارو چیکارش کنم من؟
ادامه پارت بعد...
__________________________________
بنظرتون یونا حرفشو باور میکنه؟
+اره مرد حالا باور میکنیییی😭
_هنوز دوسم داری؟
+ا..اره دوست دارم خیلی زیاد حتی بیشتر از قبل
_از کجا بفهمم دروغنمیگی؟
+هرکار بگی میکنم راستشو میگم
_هرکار؟
+اره هرکار
_پس بهم باید ثابتش کنی
+چیکار کنم؟
_بیا با من زندگی کن یه مدت تا ببینم واقعا دوستم داری یا نه ولی هرکار بگم باید بکنی
+باشه هرچی تو بگی
(پرش ۳ماه بعد)
تهیونگ گفت اگه واقعا دوستم داری باید باهام ازدواج کنی منم قبول کردم
دو هفته بود حالم بد بود امروز رفتم دکتر ببینم چم شده
دکتر٪ مبارکت باشه عزیزم
+بله؟چی مبارک باشه؟:/
٪نینی کوچولو تو شکمت داری😊
+چیییییییی؟
٪الان هفته سومشه
+مطمعنید؟اشتباه نمیکنید؟
٪بله عزیزم مطمعنم بیا اینم برگه سونوگرافی پیشت نگه دار
برگه رو گرفتم و از اتاق اومدم بیرون
+حالا چیکار کنم؟سقط کنم تهیونگ بفهمه منو میکشه
ولی آخه تهیونگ هنوز بهم اعتماد نکرده اگه نگهش دارم عصبی میشه میگه من بچه نمیخوام باز چه نقشه ای دادی و...هوفففف ولش کن فعلا بهش نمیگم
راه افتادم رفتم خونه درو باز کردم رفتم داخل دیدم تهیونگ داره یه دختره رو بوس میکنه با تعجب داشتم نگا میکردم که از هم جدا شدن
تهیونگم با تعجب داشت منو میدید
هوم حتما فکر کرده خونه نمیام میخواسته یواشکی کاری کنه
ولی آخه چطور تونسته من زنشم چرا داره باهام اینکارو میکنه من که همه چی و بهش گفتم چرا باور نمیکنه
بغض کرده بودم ولی سرمو انداختم پایین و رفتم تو اتاق
(فلش بک ۱ ساعت قبل ویو ته)
نشسته بودم یکی در زد رفتم درو باز کردم دیدم همکارمه
_او لونا اینجا چیکار میکنی؟
لونا@اوپااا یکی افتاده دنبالم میشه بیام تو؟خیلی میترسمممم🥺
_ا..اره بیا تو
لونا اومد تو نشست
_چیشده کی افتاده دنبالت؟
@نمیدونم الان نیم ساعته یکی افتاده دنبالم هرجا میرم میاد
_من درو باز کردم کسی و ندیدم دنبالت باشه
@شاید تورو دید رفت
_اها که اینطور
(پرش ۱ ساعت بعد)
_فکر کنم دیگه رفته باشه نمیخوای بری
@اوه اره ببخشید مزاحم شدم دیگه باید برم
داشت وسایلشو میزاشت تو کیفش که صدای در اومد
یهو لبامو بوس کرد..من شوکه شدم و همون موقع یونا اومد تو و مارو دید ولی اهمیت نداد رفت اتاق دست و پام و گم کردم نمیدونستم چیکار کنم
هولش دادم اونور
_چیکار میکنیییی
@اوپا من دوست دارم دیگه نمیتونم تحمل کنم میدونم تو ام دوسم داری(بلند گفت یونا بشنوه)
_برو گمشو بیرون! بخاطر تو همسرم الان دربارم یه فکر دیگه میکنه
@چی همسرت؟مگه ازدواج کردی؟
_نگو که نمیدونستی کل شرکت میدونن بعد تو نمیدونی؟تا صدای درو شنیدی حمله کردی رو من
@اوپاااا من واقعا نمیدونستم🥺
_برو گمشو بیرون
دستش و گرفتم و انداختمش از خونه بیرون
_یونارو چیکارش کنم من؟
ادامه پارت بعد...
__________________________________
بنظرتون یونا حرفشو باور میکنه؟
۵.۰k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.