P25
ویو هانا
صبح با صدای پچ پچ چند نفر بیدار شدم
بلند شدم نشستم رو تخت انگار صدا از بیرونه
؟:واییی این دختره کیه ارباب آوردههه همه نقشه هامون داره خراب میشه
؟:آخه احمق تو چه زیبایی ای داری ارباب نگاهتم نمیکنه
؟:چی گفتیییی خودتو تو آینه دیدیییی شبیه نامادریه سیندرلایی
؟:چی زر زدییی اینجوریه تو هم شبیه کدویی اصن
؟:هر چی میخوای بگو ارباب بالاخره که اونو میخواد
؟:آره دختره خوشگلیه
؟:ما که خوشگل تریممم
از یه جایی خنده ام گرفته بود از یه جا حسودیم شده بود
اصن جونگکوک کجاستت؟
بلند شدم رفتم جلوی آینه
+یا خدااا
روی گردنم یه مارک بزرگ بود
+اینو چیکار کنم،کرم پودرم ندارم بپوشونمش
یه ذره از موهامو آوردم جلو
+حالا بهتر شد
رفتم تو یه اتاق که به نظر میومد دستشویی باشه دستمو و صورتمو شستم
اومدم بیرون
دوتا خدمتکار تو اتاق بودن تا منو دیدم تا کمر خم شدن
&سلام خانم
+خانم؟
&آقای جئون بزرگ گفتن بیاین پایین برای صبحونه
+ب باشه
&ما مرخص میشیم
+بله
بعد اینکه رفتن منم رفتم ولی ناموصا چه خونه ای دارن
از پله ها عبور کردم حالا آشپزخونه کجاست ؟
#خانم پارک اینجا
+اوه بله
رفتم سمت میزشون ادای احترام کردم
#بشینید
+بله ممنون
صندلیو کشیدم چقدر سنگینه و روش نشستم
#از خودتون پذیرایی کنید
+چشم
نونو برداشتم و روش مربا زدم
بچه ها تا همینجا نوشتم فردا ۲ یا ۳ پارت میزارم و اینکه
بعضیاتون خیلی بهم بی احترامی کردین خواهشاً اینجوری نباشید خیلی ناراحت شدم😞😞
صبح با صدای پچ پچ چند نفر بیدار شدم
بلند شدم نشستم رو تخت انگار صدا از بیرونه
؟:واییی این دختره کیه ارباب آوردههه همه نقشه هامون داره خراب میشه
؟:آخه احمق تو چه زیبایی ای داری ارباب نگاهتم نمیکنه
؟:چی گفتیییی خودتو تو آینه دیدیییی شبیه نامادریه سیندرلایی
؟:چی زر زدییی اینجوریه تو هم شبیه کدویی اصن
؟:هر چی میخوای بگو ارباب بالاخره که اونو میخواد
؟:آره دختره خوشگلیه
؟:ما که خوشگل تریممم
از یه جایی خنده ام گرفته بود از یه جا حسودیم شده بود
اصن جونگکوک کجاستت؟
بلند شدم رفتم جلوی آینه
+یا خدااا
روی گردنم یه مارک بزرگ بود
+اینو چیکار کنم،کرم پودرم ندارم بپوشونمش
یه ذره از موهامو آوردم جلو
+حالا بهتر شد
رفتم تو یه اتاق که به نظر میومد دستشویی باشه دستمو و صورتمو شستم
اومدم بیرون
دوتا خدمتکار تو اتاق بودن تا منو دیدم تا کمر خم شدن
&سلام خانم
+خانم؟
&آقای جئون بزرگ گفتن بیاین پایین برای صبحونه
+ب باشه
&ما مرخص میشیم
+بله
بعد اینکه رفتن منم رفتم ولی ناموصا چه خونه ای دارن
از پله ها عبور کردم حالا آشپزخونه کجاست ؟
#خانم پارک اینجا
+اوه بله
رفتم سمت میزشون ادای احترام کردم
#بشینید
+بله ممنون
صندلیو کشیدم چقدر سنگینه و روش نشستم
#از خودتون پذیرایی کنید
+چشم
نونو برداشتم و روش مربا زدم
بچه ها تا همینجا نوشتم فردا ۲ یا ۳ پارت میزارم و اینکه
بعضیاتون خیلی بهم بی احترامی کردین خواهشاً اینجوری نباشید خیلی ناراحت شدم😞😞
۴.۸k
۲۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.