Part 43
Part 43
ات: مامانم چرا انقدر بی قراری میکنی
کوک: حتما گشنشه
ات: عه راست میگی
کوک: تو کشو پایینی آشپز خونه غذا گربس اونو بهش بده
ات :باشه
(ویو ات *
بم هم باهام اومد اونم گشنش بود به دوتاشون غذا دادم بردمشون گذاشتمشون رو مبل که بعد از ۵ مین دیدم دوتاییشون بغل هم خوابشون برد به این صحنه خندیدم یه پتو روشون انداختم و رفتم بالا پیش کوک خودمو تو بغلش جا دادم و گفتم
ات :میشه بیشتر از این شرطا بزاری
کوک :خب باشه نظرت دربارهی یه سگ دیگه چیه
ات :عالیههه شرطش چیه
کوک: اینکه با من رو تخت کارای خوب خوب بکنیم
ات :اهممم من سگ نمیخوام بم قشنگم هست
کوک: باشه ولی اگه نظرت عوض شد من امادم 😈😈
(ویو ات)
یا خدا ولش کن کی سگ میخواد ولی به نظر خودم باید باهاش رابطه داشته باشم چون دیگه دوست پسرمه یه هفته دیگه هم ازدواج میکنیم
(پرش زمانی به شب )
کوک: اتتتتتت
ات: هاااا چیههه
کوک :هیچی
ات: مرض و زهر انار
کوک: خنده **
کوک: حوصلم سر رفته
ات :زیرشو بکش پایین
کوک: یاااااا
ات :خب بگو چیکار از دست من برمیاد
کوک :😈😈
ات: اممم عه اون چیه اونجا
کوک:( نگاه میکنه **
ات :(میزنه آروم تو سرش و در میره )
کوک: اگه گیرت بیارم من فقط
(میدوعه دنبال ات )
ات: جیغغغغغغغ غلط کردم ببخشید
کوک: ات رو میگیره و قلقلکش میده
ات :خندههه ** تروخدااا واییی نکننن **خنده *
کوک: ببین خرگوشی کوچولو نمیتونی جلوی من وایسی
ات :خیلی هم میتونم
(کوک دوباره قلقلکش میده )
ات :خنده** نههه شکر خوردم تو بزرگی من کوچولوم نمیتونم جلوت وایسم (خنده**
کوک :اها دیدی
ادامه دارد
ات: مامانم چرا انقدر بی قراری میکنی
کوک: حتما گشنشه
ات: عه راست میگی
کوک: تو کشو پایینی آشپز خونه غذا گربس اونو بهش بده
ات :باشه
(ویو ات *
بم هم باهام اومد اونم گشنش بود به دوتاشون غذا دادم بردمشون گذاشتمشون رو مبل که بعد از ۵ مین دیدم دوتاییشون بغل هم خوابشون برد به این صحنه خندیدم یه پتو روشون انداختم و رفتم بالا پیش کوک خودمو تو بغلش جا دادم و گفتم
ات :میشه بیشتر از این شرطا بزاری
کوک :خب باشه نظرت دربارهی یه سگ دیگه چیه
ات :عالیههه شرطش چیه
کوک: اینکه با من رو تخت کارای خوب خوب بکنیم
ات :اهممم من سگ نمیخوام بم قشنگم هست
کوک: باشه ولی اگه نظرت عوض شد من امادم 😈😈
(ویو ات)
یا خدا ولش کن کی سگ میخواد ولی به نظر خودم باید باهاش رابطه داشته باشم چون دیگه دوست پسرمه یه هفته دیگه هم ازدواج میکنیم
(پرش زمانی به شب )
کوک: اتتتتتت
ات: هاااا چیههه
کوک :هیچی
ات: مرض و زهر انار
کوک: خنده **
کوک: حوصلم سر رفته
ات :زیرشو بکش پایین
کوک: یاااااا
ات :خب بگو چیکار از دست من برمیاد
کوک :😈😈
ات: اممم عه اون چیه اونجا
کوک:( نگاه میکنه **
ات :(میزنه آروم تو سرش و در میره )
کوک: اگه گیرت بیارم من فقط
(میدوعه دنبال ات )
ات: جیغغغغغغغ غلط کردم ببخشید
کوک: ات رو میگیره و قلقلکش میده
ات :خندههه ** تروخدااا واییی نکننن **خنده *
کوک: ببین خرگوشی کوچولو نمیتونی جلوی من وایسی
ات :خیلی هم میتونم
(کوک دوباره قلقلکش میده )
ات :خنده** نههه شکر خوردم تو بزرگی من کوچولوم نمیتونم جلوت وایسم (خنده**
کوک :اها دیدی
ادامه دارد
۲۵.۷k
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.