ویو جیهوپ
ویو جیهوپ
غذا رسید
غذا رو گرفتم
چیندم رو میز
و ات رو صدا کردم
اما جواب نمیداد رفتم
بالا دیدم خوابیده خیلی آروم تکونش دادم
جیهوپ:بیب بیدار شو
ات:یکم دیگه بخوابم !.
جیهوپ:بلند شو دیگ
ات:باشه بابا . نخواستیم
ویو ات
بلند شدم رفتم دستشویی
آمدم رفتم که شام بخورم
نشستم هیچ حرفی نمیزدیم
سکوت حاکم بود(😂)
که جیهوپ سکوت و شکوند و گفت
جیهوپ:ظرفارو من میشورم
ات:اره دیگه نه پس من با این حالم بشورم..؟(من میتونم آت رو خفه کنم؟)
ویو ات
جیهوپ خندید بعد غذا رفتم که بخوابم برا فردا آماده باشم(مود ادمینتون همیشه خواب) بعد سه ربع وول خوردن آمدم بخوابم که جیهوپ منو توی بغلش کشیدم و بوسه ای روی گونم کاشت و آروم دلمو ماساژ میداد که چشمام گرم شد و خوابیدم
«گایز من الان فهمیدم۷پارته تو یه روزیم ببخشید😂✨)
غذا رسید
غذا رو گرفتم
چیندم رو میز
و ات رو صدا کردم
اما جواب نمیداد رفتم
بالا دیدم خوابیده خیلی آروم تکونش دادم
جیهوپ:بیب بیدار شو
ات:یکم دیگه بخوابم !.
جیهوپ:بلند شو دیگ
ات:باشه بابا . نخواستیم
ویو ات
بلند شدم رفتم دستشویی
آمدم رفتم که شام بخورم
نشستم هیچ حرفی نمیزدیم
سکوت حاکم بود(😂)
که جیهوپ سکوت و شکوند و گفت
جیهوپ:ظرفارو من میشورم
ات:اره دیگه نه پس من با این حالم بشورم..؟(من میتونم آت رو خفه کنم؟)
ویو ات
جیهوپ خندید بعد غذا رفتم که بخوابم برا فردا آماده باشم(مود ادمینتون همیشه خواب) بعد سه ربع وول خوردن آمدم بخوابم که جیهوپ منو توی بغلش کشیدم و بوسه ای روی گونم کاشت و آروم دلمو ماساژ میداد که چشمام گرم شد و خوابیدم
«گایز من الان فهمیدم۷پارته تو یه روزیم ببخشید😂✨)
۶.۳k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.