کوک عروس به این خوبی چرا خوشششون نیاد نظرت چیه بریم هونجا زندگی کنیم

𝒑𝒂𝒓𝒕 19

کوک :عروس به این خوبی چرا خوشششون نیاد نظرت چیه بریم هونجا زندگی کنیم

ات : چرا این همه مدت نرفتی حالا مخوای بری

کوک : الان مترجم شخصی دارم اون موقع نرفتم چون زبان بلد نبودم

ات : نوکر بابات غلوم سیاه خودت باید یادبگیری

کوک : زنم یادم می ده

ات : کمکت می کنم ولی خودتم باید تلاش کنی

کوک : باشه برم اونجا کم کم یاد می گیرم

ات : اوکی گوشیش زنگ خورد یه مرده بود صداش اشنا بود

مرده :خانم ات جناب مین مردن (با گریه ناراحتی)

ات : چی یونگی نه توی شک رفت بعد که به خودش میاد شروع به گریه کرد دروغ می گی تو کی هستی

مرده : راننده یادتون نمی یاد امروز رسوندمتون (با گریه )

ات : کجاست الان (با گریه )

مرده : مراسم فرداست ادرس رو براتون می فرستم قطع کرد

ات : کوک

کوک : جانم ات رو بغل کرد چرا گریه می کنی

ات :یونگی اون مرده من همین یه ساعت پیش باهاش صحبت کردم اون گفت بیام اینجا (با گریه )

کوک: باشه اروم باش فدات شم ات که اروم شد حرکت کردن رفتن عمارت کوک

ات: اون خیلی مهربون بود خیلی کار برام کرد وای من براش هیچ کاری نکردم خیلی مراقبم بود اگه اون نبود معلوم نیست چه بلایی سرم میومد (گریه )

کوک : ات رو بغل کرد و دل داریش داد

یک سال بعد

ات : کوک بیا کمکم کن نمی تونم پاشم

؟: تا وقتی من هستم اون الدنگ و صدا نکن بیاد اون هیچی نمی دونه اروم کمکش کرد پاشه

؟: با احتیاط مراقبشون باش بیشتر مراقب عروسم باش

ات : مچکرم مادر جان بقیش و خودم می رم

مامان : نه بریم تا دم در حموم میام

کوک: مامان ولش کنید دو دقیقه،‌‌‌‌ بیاین به این پسر بدبخت گشنتون هم برسین دارم می میرم از گرسنگی نمی خوای که نوه ات یتیم شه

ات : کوک گفتم نگو شوخی شم خوب نیست چند بار بگم (با اخم )

کوک: چشم تو عصبی نشو هم برای خودت خوب نیست هم برای بچه

ات : مگه تو می زاری من ارامش داشته باشم من رفتم حموم رفت حموم اومد داخل اتاق لباس پوشید می خواست موهاش رو سشوار کنه تا سشوار رو روشن کرد کوک اومد

کوک: مگه نگفتم خودم موهات رو سشوار می کنم و سشوار از ات گرفت موهای ات رو سشوار کرد داشت شونه می کرد

ات : کوک اون موقع که گفتی خدا کنه موهای زنم شبیه تو باشه دوسم نداشتی

کوک : عاشقت بودم می خواستم بگم تو استاندارد من برای ازدواجی تموم شد قشنگم ببندم موهات و

ات : نه نبند ولی من فکر کردم دوسم نداری

کوک : گذشته ها گذشته مهم الانه که عاشقتم هر روز هر ثانیه دارم بهت می گم ولی یه چیزی تو گفتی خوش به حال زنت الان خوش به حال زنم هست یا نه

ات : فکر می کنم منم هر روز و هر دقیقه دارم می گم عاشقتم یه وقتایی شوخی می کنم اما عاشقتم و از اینکه زن تو ام خوشحالم اما هنوزم از اینکه یونگی رفت ناراحتم ....
دیدگاه ها (۳)

𝒑𝒂𝒓𝒕 ۲۰ ات : فکر می کنم منم هر ...

𝒑𝒂𝒓𝒕 1 ...

𝒑𝒂𝒓𝒕 ۱۷ ات : ممنون پیاده ش...

𝒑𝒂𝒓𝒕 3 ...

بهم رسیده

بهم رسیده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط